گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هفدهم
دوم: محتواي سوره ي سبأ



علم بی کران الهی و معاد
صفحه 12 از 118
قرآن کریم در آیهي اول سورهي سبأ با اشاره به صفات الهی، به ستایش او میپردازد و میفرماید: 1. الحَمْدُ للَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِی
السَّمَوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَلَهُ الحَمْدُ فِی الآخِرَةِ وَهُوَ الحَکِیمُ الخَبِیرُ ستایش مخصوص خدایی است که آنچه در آسمان ها و آنچه در
زمین است فقط از آن اوست؛ و ستایش در آخرت (نیز) فقط از آنِ اوست؛ و او فرزانه [و] آگاه است. نکتهها و اشارهها: 1. پنج
سورهي قرآن با حمد خدا شروع میشود که عبارتانداز: سبأ، فاطر، انعام، کهف و حمد که در این سوره حمد و ستایش خدا به
همان ستایش کسی به خاطر کارهاي نیک اختیاري اوست و از آن « حمد » خاطر مالکیت خدا بر آسمانها و زمین است. 2. حقیقت
جا که همهي هستی آفریدهي خدا و جلوهي اوست که با ارادهي او و به بهترین صورت آفریده شده است، پس همهي حمد و
. ستایش براي اوست و اگر کسی یا چیزي در این جهان مدح و ستایش میشود، ستایش آن سرانجام به ستایش خدا باز میگردد. 3
و ستایش در آخرت چیست؟ مفسران قرآن پاسخهاي متعددي به این پرسش دادهاند؛ از جمله این که منظور حمد « حمد » مقصود از
و ستایش عاشقانهي بندگان خدا در آخرت است که بدون پرده حقایق را میبینند و خدا را ستایش میکنند. تفسیر قرآن مهر جلد
هفدهم، ص: 26 یا مقصود حمد بهشتیان به خاطر فضل خدا و حمد دوزخیان به خاطر عدل خداست. آموزهها و پیامها: 1. همهي
ستایشها در دنیا و آخرت فقط براي آفریدگار این زیباییهاست. 2. حاکمیت و مالکیت هستی از آن خداست که براساس علم و
حکمت او پایه گذاري شده است. 3. ستایش خدا گویید و بس. *** قرآن کریم در آیهي دوم سورهي سبأ با اشاره به صفات الهی
به علم بیکران او اشاره میکند و میفرماید: 2. یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الأرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ الرَّحِیمُ
الغَفُورُ (خدا) میداند آنچه را در زمین داخل میشود و آنچه را از آن خارج میشود و آنچه از آسمان فروفرستاده میشود و آنچه
در آن بالا می رود؛ و او مهرورز [و] بسیار آمرزنده است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به علم بیکران الهی و ابعاد آن اشاره
شده و بیان شده است که خدا از همه چیز زمین و آسمان آگاه است. او از قطرات باران و دانههاي گیاهان و ریشههاي درختان و
امواج الکتریسته و گازها و حیوانات و گنجها و اجساد مردگان که به دل زمین میروند آگاه است؛ همان طور که از گیاهان و
گازها و آتشفشانها و تمام حیواناتی که از دل زمین بیرون میآیند آگاه است. 2. مقصود از چیزهایی که از آسمان فرود میآیند،
چیزهایی همانند دانههاي ص: 27 باران و اشعههاي خورشید، وحی الهی و فرشتگان او و نیز شهاب
سنگهاست. و منظور از چیزهایی که به آسمان عروج میکند، چیزهایی همانند درختان سر به فلک کشیده، بخار آب دریاها و
اعمال مردم است. آموزهها و پیامها: 1. خدا از همه چیز آسمان و زمین آگاه است. 2. او با همهي آگاهی (از خطاها نسبت به
انسانها) مهربان و آمرزشگر است. 3. با مطالعه در مورد پدیدههاي آسمانی و زمینی، قلمرو علم الهی را بشناسید. *** قرآن کریم
در آیهي سوم سورهي سبأ با اشاره به منکران معاد، بر وقوع حتمی آن و علم بیکران الهی تأکید میکند و میفرماید: 3. وَقَالَ الَّذِینَ
کَفَرُوا لا تَأتِینَا السَّاعَۀُ قُلْ بَلَی وَرَبِّی لَتَأتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِی السَّمَوَاتِ وَلا فِی الأرْضِ وَلا أصْ غَرُ مِنْ ذَلِکَ وَلا
آري؛ به پروردگارم » : بگو «. ساعت (: رستاخیز) به سراغ ما نخواهد آمد » : أکْبَرُ إلَّافِی کِتَابٍ مُبِینٍ و کسانی که کفر ورزیدند، گفتند
سوگند! که قطعاً به سراغ شما خواهد آمد، (همان پروردگار) داناي نهان، که در آسمانها و در زمین، هم وزن ذرّهاي و نه
کوچکتر از آن و نه بزرگتر، از او مخفی نمیماند؛ مگر اینکه (همهي آنها) در کتاب روشنگر (علم خدا ثبت شده) است.
نکتهها و اشارهها: 1. منکران معاد دلیلی براي انکار معاد نداشتند و فقط میگفتند: معاد واقع نمیشود و به سراغ ما نمیآید. آنان
میخواستند با شبههپراکنی دربارهي معاد، آزادي عمل پیدا کنند و به فساد و بیبندوباري بپردازند.
تاکید « ربّ » داده شده است. نخست برصفت «1» 2. در این آیه پاسخ قاطعی به منکران معاد و به دو شبههي احتمالی آنان ص: 28
شده است که اشاره به آن دارد که اگر خدا پرورش دهنده و مربی موجودات است، آنان را در مسیر تکامل نیمهکاره رها نمیکند و
با مرگ همه چیز پایان نمیگیرد، بلکه مرحلهي معاد را پس از دنیا اجرا خواهد کرد. دوم این که به علم بیکران الهی اشاره
کتاب » میکند؛ خدایی که از همه چیز آگاه است جمعآوري ذرات موجودات و برپایی معاد برایش مشکل نیست. 3. مقصود از
صفحه 13 از 118
همان لوح محفوظ یا علم بیکران خداست که همه چیز از ذرات کوچک یا کوچکتر یا بزرگتر از آنها، در آن ثبت و « مُبین
آموزهها و پیامها: 1. در برابر منکران معاد بایستید «2» . ضبط شده است و جهان هستی انعکاسی از آن کتاب مبین و علم الهی است
و استدلال کنید. 2. ربوبیّت و علم بیکران الهی دلایل امکان معاداست. 3. خدا از ریز و درشت امور مخفی جهان آگاه است. ***
قرآن کریم در آیات چهارم و پنجم سورهي سبأ با اشاره به هدف معاد، به فرجام نیکوي مؤمنان شایسته کردار و فرجام عذابآلود
مخالفان اشاره کرده، میفرماید: 4 و 5. لِیَجْزِيَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ اوْلَئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ* وَالَّذِینَ سَعَوْا فِی آیَاتِنَا
مُعَاجِزِینَ اوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ ألِیمٌ. ص: 29 تا کسانی را که ایمان آورده و [کارهاي شایسته
انجام دادهاند پاداش دهد؛ آنان برایشان آمرزش و روزيِ ارجمندي است.* و کسانی که در (ردّ) آیات ما تلاش میکردند، در
حالی که (به خیال خود) عاجزکننده (ي ما) هستند، آنان برایشان مجازاتی دردناك از (عذاب) اضطرابآور است. نکتهها و
اشارهها: 1. در این آیات پاسخ دیگري به منکران معاد داده شده است و آن این که مقتضاي عدل الهی و پاداش افراد شایسته و
کیفر بدکاران آن است که رستاخیزي برپا شود. 2. روش قرآن آن است که معمولًا فرجام نیکوکاران و بدکاران را با همدیگر بیان
کند تا مخاطب و شنونده به مقایسهي آنها بایکدیگر بپردازد و راه صحیح را انتخاب کند. 3. در این آیه بیان شده که مؤمنان اول
مشمول آمرزش الهی میشوند و پاك میگردند و سپس روزي ارجمندي به آنان داده میشود. 4. رزق کریم و روزي ارجمند
در اصل به « رِجز » . شامل همهي مواهب و نعمتهاي مادي و معنوي میشود که خدا به مؤمنان شایستهکردار در بهشت میدهد. 5
معناي اضطراب و عدم قدرت برحفظ تعادل است و به هرگونه گناه و پلیدي نیز گفته میشود. و در این جا مقصود بدترین نوع
عذاب است که با کلمهي دردناك تأکید شده است. 6. کافران تلاش میکنند که با تکذیب آیات الهی، به پندارخود، خدا را عاجز
کنند و از دست او بگریزند، در حالی که هیچ کس نمیتواند از حوزهي قدرت الهی خارج شود و درنهایت در رستاخیز به سوي او
باز میگردد و به کیفر اعمالش میرسد. ص: 30 آموزهها و پیامها: 1. هدف از برپایی رستاخیز
. (اجراي عدالت و) پاداش مؤمنان و کیفر بدکاران است. 2. مؤمنی شایسته کردار باشید تا به آمرزش و روزي ارجمند الهی برسید. 3
تلاش براي تکذیب آیات الهی و عاجز کردن خدا، بیهوده است و فرجامی جز عذاب دردناك ندارد. *** خداي متعال در آیهي
ششم سورهي سبأ به آگاهی دانشمندان از حقانیّت و هدایتگري قرآن اشاره میکند و میفرماید: 6. وَیَرَي الَّذِینَ اوتُوا العِلْمَ الَّذِي
انزِلَ إلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الحَقَّ وَیَهْدِي إلَی صِرَاطِ العَزِیزِ الحَمِیدِ. و کسانی که به آنان دانش داده شده، میدانند آنچه از پروردگارت
به سوي تو فروفرستاده شده، فقط حق است و به سوي راه (خداي) شکستناپذیر ستوده رهنمون میشود. نکتهها و اشارهها: 1. در
این آیه به واکنش دانشمندان در برابر قرآن اشاره شده است. آري، کسانی که اهل دانشاند متوجه میشوند که قرآن حق و
هدایتگراست؛ زیرا تعالیم اعجازآمیز و آموزههاي برتر آن را میبینند و با کتابهاي دیگر مقایسه میکنند و به حقانیّت آن
پیمیبرند. 2. در طول تاریخ اسلام دانشمندان زیادي از یهود و مسیحیت به حقانیّت قرآن پیبرده و بدان اعتراف کردهاند که این
اعترافات در کتابهاي متعددي جمعآوري شده است. البتهگاهی نیز تعصّب و غرضورزي و مقامات دنیوي مانع این اعتراف شده
به معناي تطابق با واقعیت عینی و خارجی است؛ یعنی محتواي قرآن با قوانین آفرینش و واقعیتهاي جهان و « حق » است. 3. تعبیر
4. خدا در همان حال که قدرتمند و شکستناپذیر است، انسان هماهنگ و مطابق است. ص: 31
شایستهي ستایش است؛ یعنی مثل فرمانروایان زورمند نیست که با تجاوز و ستمکاري خود را منفور مردم میسازند. 5. راه خداي
قدرتمند و ستوده، راهی استوار و شایستهي ستایش خواهد بود؛ زیرا مقصدش چنین است. آموزهها و پیامها: 1. اهل دانش شوید تا
قرآن را بهتر درك کنید و به حقانیت و هدایتگري آن پی ببرید. 2. قرآن با واقعیتهاي هستی تطابق دارد و به راه خداي قدرتمند و
ستوده، رهنمون میشود. *** قرآن کریم در آیات هفتم و هشتم سورهي سبأ به مخالفت کافران با نبوّت و معاد و پاسخ اجمالی به
آنان اشاره میکند و میفرماید: 7 و 8. وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلَی رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ.*
صفحه 14 از 118
آیا شما » : أا فْتَرَي عَلَی اللَّهِ کَذِباً أمْ بِهِ جِنَّۀٌ بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ فِی العَذَابِ وَالضَّلالِ البَعِیدِ. و کسانی که کفر ورزیدند، گفتند
را به مردي راهنمایی کنیم که به شما خبر میدهد: هنگامی که (مردید و) کاملًا متلاشی شدید، قطعاً (بار دیگر) شما آفرینش
چنین نیست،) بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، ) «!؟ جدیدي خواهید یافت؟!* آیا بر خدا دروغ بسته یا جنونی در اوست
در عذاب و گمراهی دوري هستند. نکتهها و اشارهها: 1. اشکال اساسی کافران به معاد جسمانی بوده است. آنان میگفتند: تفسیر
قرآن مهر جلد هفدهم، ص: 32 بدن انسان که بعد از مرگ متلاشی میشود، چگونه دوباره گردآوري میشود و حیات تازه
مییابد؟ قرآن کریم در آیهي بعد با اشاره به قدرت بیپایان الهی به این اشکال پاسخ میدهد و در مورد دیگري با اشاره به علم
بیکران الهی نسبت به ذرات هستی بدان پاسخ داده شده است. آري؛ کسی که علم و قدرت بیپایان دارد میتواند ذرات افراد را
بشناسد و جمعآوري کند و حیات ببخشد، همان طور که در آغاز آفرینش چنین کرد. 2. از تعبیرات و لحن این آیات استفاده
میشود که کافران درپی ریشخند پیامبر صلی الله علیه و آله و معاد بودند و میخواستند به نوعی مردم را به معاد و نبوت بدبین
کنند؛ زیرا عقیده به آنها براي مردم مسئولیتآور و در نتیجه براي کافران سخت خطرناك بود. 3. در این آیه بیان شده که کافران به
. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تهمت دروغ گویی و جنون میزدند. این روش مخالفان پیامبران الهی در طول تاریخ بوده است. 4
کافران منکر معاد و نبوت، درگمراهی دوري هستند؛ آنان نشانههاي معاد را در طبیعت میبینند و دلایل و معجزات پیامبر صلی الله
ممکن است « کافران در عذاب هستند » علیه و آله را میشناسند، ولی بازهم انکار میکنند و به بیراهه میروند. 5. منظور از تعبیر
عذاب اخروي باشد که در نهایت گرفتار آن میشوند و یا عذاب دنیوي که منکران معاد معمولًا آرامش ندارند و در نگرانی و
کابوس مرگ هستند. آموزهها و پیامها: 1. در برابر شبهات مخالفان در مورد معاد و نبوّت بایستید و پاسخ دهید. 2. کافران در مورد
معاد جسمانی شبههافکنی میکنند. 3. کافران در مورد نبوّت شبهافکنی میکنند و راه تهمت را در پیش میگیرند. 4. کافران از
هدایت دورند و به عذاب نزدیک. *** ص: 33 قرآن کریم در آیهي نهم سورهي سبأ با اشاره به
قدرت بیکران الهی در آسمان و زمین، به شبهات کافران در مورد معاد پاسخ میدهد و با هشدار به آنان میفرماید: 9. أفَلَمْ یَرَوْا
إلَی مَا بَیْنَ أیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ إنْ نَشَأ نَخْسِفْ بِهِمُ الأرْضَ أوْ نُسْقِطْ عَلَیْهِمْ کِسَفاً مِنَ السَّمَاءِ إنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَۀً لِکُلِّ
عَبْدٍ مُنِیبٍ و آیا به آنچه پیش رویشان و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نظر نکردهاند؟! اگر بخواهیم، آنان را در زمین
فرو میبریم، یا قطعههایی از آسمان را بر آنان فرو میافکنیم؛ قطعاً، در این (امور) نشانهاي (از قدرت خدا) براي هر بندهي بازگشت
اشاره شده است؛ یعنی خدایی که قدرت بیانتها دارد « برهان قدرت » کننده (به سوي او) است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به
که آسمان و زمین با همهي عجایب آن از نشانههاي قدرت اوست، میتواند انسان مرده را دوباره حیات ببخشد و قیامت را برپا
سازد. 2. شاید مقصود از پیش رو و پشت سر، همان منظرهي آسمان و زمین در هنگام طلوع و غروب خورشید است که قدرت و
3. در این آیه قدرت خدا براي فروبردن کافران در زمین یا فرو ریختن قطعات سنگ «1» . عظمت خدا در آن لحظه آشکارتر میشود
بر سرآنها بیان شده است. این مطلب شاید اشاره به زلزلهها و یا آتشفشانهایی باشد که گاه دل زمین را میشکافد و افراد را در
درون زمین دفن میکند و نیز اشاره به شهابسنگهاي آسمانی است که معمولًا هنگام برخورد با جوّ زمین میسوزند ولی این
امکان وجود دارد که همچون بارانی از سنگ بر زمین ببارند. ص: 34 یعنی ما انسانها در میان دو
منبع خطر مواد مذاب درون زمین و شهابسنگهاي آسمان با آرامش زندگی میکنیم و این نشانهاي از قدرت خداست. 4. افراد
توبهکار که به سوي خدا بازمیگردند، نشانههاي اورا درك میکنند؛ یعنی افراد گردنکش و ستمکاران پردهاي از تعصب و غفلت
و گناه بر چشم دل خود زدهاند که حقایق را نمیبینند. آموزهها و پیامها: 1. به اطراف خود به دقت بنگرید و نشانههاي قدرت خدا
را ببینید. 2. شما بین دو خطر بزرگ زمینی و آسمانی زندگی میکنید اما به اراده و قدرت خدا آسیبی نمیبینید. 3. بندگان توبه
کار، نشانههاي معاد را در قدرت نمایی خدا میبینند. ***
صفحه 15 از 118
ماجراي داود
قرآن کریم در آیات دهم و یازدهم سورهي سبأ به مواهب الهی نسبت به داود علیه السلام و صنعت و شایسته کاري او اشاره میکند
و میفرماید: 10 و 11 . وَلَقَدْ آ تَیْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْ لًا یَا جِبَالُ أوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ وَأ لَنَّا لَهُ الحَدِیدَ.* أنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِی السَّرْدِ
وَاعْمَلُوا صَالِحاً إنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِ یرٌ. و به یقین، به داود، از جانب خود بخششی دادیم؛ (و گفتیم:) اي کوهها، همراه پرندگان، با او
(در تسبیح حق) همآواز شوید؛ و آهن را براي او نرم کردیم.* (و به او دستور دادیم:) که زرههاي فراخ بساز و حلقههاي (متناسب)
اندازه بزن، و [کار] شایسته به جا آورید؛ [چرا] که من به آنچه انجام میدهید بینا هستم. نکتهها و اشارهها: 1. داود علیه السلام از
یاد شده « بندهي ص: 35 بازگشتکننده و توبه کار » پیامبران الهی است که در قرآن از او به عنوان
او پدر سلیمان علیه السلام است که نعمتها و علوم فراوانی از طرف خدا به او داده شد. وي داراي صدایی آهنگین و زیبا «1» . است
و قدرت قضاوت بود. 2. در این آیه بیان شده که کوهها و پرندگان با صداي داود همآواز میشدند و نغمهي تسبیح سر میدادند و
زمزمهي درونی آنان برون میآمد. در حدیثی آمده است: هرگاه داود (به دشت) میرفت و زَبُور را میخواند، هیچ کوه، سنگ و
3. در این آیه به نرم شدن آهن براي داود اشاره شده .«2» ( پرندهاي نبود، مگر آن که به او پاسخ میداد (و با او هم صدا میشد
است. این کار یا به وسیلهي کورهي آتش یعنی صنعت ذوبآهن بود که در اختیار او گذاشته شده بود و یا به صورت اعجازآمیزي
4. قبل از زمان داود، رزمآوران در میدانهاي جنگ از قطعهي بزرگ آهن به عنوان سپر استفاده میکردند که «3» . انجام میشد
سنگین و انعطاف ناپذیر و ناراحت کننده بود. اما در این آیات به داود آموزش داده شد که چگونه زره بسازد و داود به وسیلهي
5. برخی مفسران حکایت «4» . صنعت ذوب آهن و زرهسازي، آهنهاي نازك را به هم بافت و زرههاي راحت و سبک فراهم آورد
کردهاند که به داود وحی شد که تو بندهي خوبی هستی مگر آن که از بیت المال ارتزاق میکنی و داود روزهاي زیادي ناراحت
بود و گریه میکرد (و از خدا راه ارتزاق دیگري میخواست) تا این که خدا صنعت ذوب آهن و زرهسازي را به او آموخت و او هر
البتّه انسان چنانچه بتواند «1» . روز زرهی ص: 36 میساخت (و میفروخت) و از بیت المال بینیاز شد
شغل مستقل داشته باشد و از بیت المال استفاده نکند بسیار مطلوب است، اما برخی افراد همچون قضات و کارمندان که شغل و تمام
وقت آنها در خدمت به مردم است، چارهاي جز استفاده از بیت المال ندارند. 6. برخی صنایع توسط خدا به بشر آموخته شد؛ از
جمله آموزش صنعت ذوب آهن و زرهسازي به حضرت داود. 7. در این آیات پس از آموزش صنعت به داود پیامبر، به او و همهي
خانواده یا قومش گفته میشود که کارشایسته انجام دهید. یعنی همهي این کارها مقدمه و وسیلهي انجام عمل صالح است و هدف
اصلی کار صنعتی و کسب درآمد نیست. 8. مقصود از کار صالح هرگونه نیکوکاري و دقت در کار و ارائهي محصول مفید و یا
آموزهها و «2» . استفادهي صحیح از محصولات است؛ یعنی زرهها را با دقت درست کنید و در راه دفاعی از آنها استفاده کنید
پیامها: 1. سرچشمهي برخی صنایع، وحی است. 2. خدا به بندگان شایستهاش نعمت میدهد و موجودات دیگر را در خدمت او قرار
میدهد. 3. صنایع دستی را با دقت و مفید و شایسته انجام دهید. 4. خدا شما را تحت نظر دارد؛ پس کارهاي شایسته انجام دهید و
تفسیر قرآن مهر جلد هفدهم، ص: 37 *** «3» . از صنایع، در اهداف شایسته استفاده کنید
ماجراي سلیمان
قرآن کریم در آیات دوازدهم و سیزدهم سورهي سبأ به سرگذشت سلیمان علیه السلام و ذوب فلزات و خدمتگزاري جنّیان براي
او و لزوم سپاسگزاري وي اشاره میکند و میفرماید: 12 و 13 . وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأسَلْنَا لَهُ عَیْنَ القِطْرِ وَمِنَ
الجِنِّ مَنْیَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ یَزِ غْ مِنْهُمْ عَنْ أمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ.* یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ
صفحه 16 از 118
کَ الجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِي الشَّکُورُ و براي سلیمان باد را (رام ساختیم که با آن مسافرت
کند)، درحالی که بامدادِ آن، یک ماه، و شامگاهِ آن، یک ماه بود؛ و چشمهي مس گداخته را براي او روان ساختیم؛ برخی از
جنها کسانی بودند که به رخصت پروردگارش پیش او کار میکردند؛ و هر کس از آنان که از فرمان ما سرپیچی میکرد، او را از
عذاب شعلهي فروزان (آتش) میچشاندیم.* هر چه (سلیمان) میخواست، از محرابها و نقاشیها (و مجسّمه ها) و کاسههاي
بزرگ، همانند حوضها و دیگهاي استوار، براي او میساختند؛ (و به آنان گفتیم:) اي خاندان داود! به خاطر سپاسگزاري، کار
(شایسته) کنید؛ و اندکی از بندگان من بسیار سپاسگزارند. نکتهها و اشارهها: 1. سلیمان علیه السلام فرزند داود و از پیامبران بزرگ
الهی است که به حکومت و ثروت فراوانی دست یافت و قدرتمند گشت، ولی از مسیر حق و عدالت بیرون نرفت. 2. نیروي باد در
خدمت سلیمان علیه السلام بود و او از آن براي مسافرتها استفاده میکرد. البتّه قرآن روشن نساخته که سلیمان چگونه از نیروي باد
استفاده میکرد، آیا وسیلهاي همچون بالن داشت یا به صورت اعجاز آمیزي مسافت یک ماه را در یک نیم روز میپیمود. تفسیر
به معناي مس یا انواع فلزات است که ذوب میشد و جریان مییافت، یعنی خدا صنعت « قِطْر » .3 قرآن مهر جلد هفدهم، ص: 38
و در «1» ذوب فلزات را در اختیار سلیمان قرار داد یا چشمههاي مس از آتشفشانها و یا به صورت معجزهآمیزي جاري میشد
به معناي موجود پوشیده از حسّ است. هر چند خرافات و افسانههاي زیادي در مورد جنّیان « جِن » . اختیار سلیمان قرار میگرفت. 4
رواج یافته است، اما قرآن بدون توجه به این افسانهها، اصل وجود جنّ را تأیید میکند و به صفاتی همچون عقل، قدرت و تکلیف
براي آنان اشاره میکند که هرگز با عقل و علم مخالف نیست. 5. جنّیان به فرمان خدا در خدمت سلیمان و حکومت او بودند و
کارهاي بزرگی همچون معبدسازي، نقاشی و مجسمهسازي میکردند و ظروف بزرگ میساختند. 6. شکر در اصل به معناي تصور
نعمت و اظهار آن است که گاهی به صورت زبانی و قلبی و گاهی به صورت عملی است. برخی مردم شکر زبانی را به جا
میآورند اما اکثر مردم تشکر عملی نمیکنند و نعمتها را در جاي خود استفاده نمیکنند و از دستورات الهی سرپیچی میکنند.
آموزهها و پیامها: 1. حکومت، نیازمند وسیلهي نقلیهي سریع، مواد اولیه و نیروي کار است که خدا آنها را در اختیار سلیمان قرار
داده بود. 2. جنّیان میتوانند کارهاي بزرگ انجام دهند و خدمتگزار بشر باشند. 3. حکومت به سازندگی، هنر و صنعت توجه
کند. 4. سپاسگزار نعمتهاي الهی باشید. *** ص: 39 قرآن کریم در آیهي چهاردهم سورهي سبأ
به مرگ عجیب و عبرتآموز سلیمان اشاره میکند و میفرماید: 14 . فَلَمَّا قَ َ ض یْنَا عَلَیْهِ المَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَی مَوْتِهِ إلَّادَابَّۀُ الأرْضِ تَأکُلُ
مِنسَأ تَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الجِنُّ أنْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ. و هنگامی که مرگ را بر او مقرّر داشتیم، آنان را
بر مرگ او رهنمون نکرد، مگر جنبندهي زمین [: موریانه در حالی که عصاي او را میخورد؛ و هنگامی که بر زمین افتاد جنها
دانستند، که اگر (برفرض) همواره غیب (: آنچه از حسّ پوشیده)، را میدانستند در مجازات (کارهاي) خوارکننده درنگ
نمیکردند. نکتهها و اشارهها: 1. سلیمان پیامبر که فرمانروایی عظیم بود مرگ عجیب و عبرتآموزي داشت. روزي در حالی که بر
عصاي خود تکیه داده بود، مرگ به سراغش آمد و روح از بدنش جدا شد، اما تا مدتی سرپا ایستاده بود و کسی به او نزدیک
. نمیشد، تا این که موریانهاي کم کم عصاي او را خورد و عصا شکست و سلیمان بر زمین افتاد و همه از مرگ او آگاه شدند. 2
دقیقاً روشن نیست که چه مدتی مرگ سلیمان مخفی ماند و معلوم نیست که مخفی کردن مرگ او از ناحیهي اطرافیانش بود که
براي جلوگیري از فروپاشی حکومت، مرگ وي را اعلام نکردند و یا اطرافیان نیز از مرگ او آگاه نبودند. البتّه بعید است که به
طور طبیعی اطرافیان براي مدت طولانی از مرگ سلیمان بیاطلاع مانده باشند. آنان براي غذا دادن به او از حالاتش مطلع میشدند.
« آصف بن برخیا » 3. در برخی احادیث روایت شده که بعد از فوت سلیمان تا مدتی مرگ او مخفی بود و حکومت وي به دست
و ص: 40 به خاطر آن که سلیمان مدتی طولانی بر عصاي خود تکیه داده بود «1» وزیر او اداره میشد
ولی پس از خورده شدن عصا و فرو افتادن «1» و چیزي نمیخورد، کم کم برخی افراد زمزمه کردند که سلیمان باید پرستش شود
صفحه 17 از 118
سلیمان همهي این رشتهها از هم گسست. 4. مقصود از مجازات خوار کنندهي جنیان آن است که گاهی سلیمان برخی جنیان را به
عنوان جریمه و مجازات، به کارهاي سنگین و سخت وامیداشت، و گرنه پیامبر الهی کسی را بدون دلیل عذاب خوارکننده
است. بنابر معناي اول مقصود آن است که بعد از « دانستن » و یا به معناي « آشکار شدن » یا به معناي « تَبیَّنت » نمیکند. 5. واژهي
افتادن سلیمان علیه السلام انسانها فهمیدند که جنیان نیز از اسرار غیب آگاه نیستند. بنابر معناي دوم مقصود آن است که جنیان از
«2» . مرگ سلیمان آگاه نبودند و فهمیدند که اگر از اسرار غیب آگاه بودند، زودتر از کارهاي سخت و مجازت فرار میکردند
آموزهها و پیامها: 1. از مرگ عجیب سلیمان عبرت بگیرید (و قدرت و ثروت خود را جاودان نپندارید). 2. خدا فرمانروایی بزرگ
را، با مورچهاي از پاي در میآورد (تا عبرت دیگران شود). 3. اگر علم غیب در اختیار خلافکاران باشد از آن سوء استفاده میکنند
و از مجازات میگریزند. *** ص: 41
ماجراي قوم سبأ
قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي سبأ به سرزمین آباد قوم سبأ و لزوم سپاسگزاري آنان اشاره میکند و میفرماید: 15 . لَقَدْ کَانَ
لِسَ بَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَۀٌ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَۀٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ به یقین، براي (مردم) سَبأ، در
محل سکونتشان، نشانهاي (از قدرت خدا) بود: دو باغستان از راست و چپ، (و به آنان گفتیم:) از روزيِ پروردگارتان بخورید و
نام پدر عربهاي یمن و « سبأ » . سپاس او را بهجا آورید؛ (این) شهري پاکیزه و پروردگاري بسیار آمرزنده است. نکتهها و اشارهها: 1
البتّه ممکن است اول نام شخص بوده، سپس نام قبیلهي او شده و سپس نام منطقهي «1» . یا نام سرزمینی در منطقهي یمن است
2. از آیات قرآن و احادیث و تواریخ استفاده میشود که قوم سبأ در جنوب جزیره العرب زندگی «2» . مسکونی آنان شده باشد
میکردند و داراي حکومتی عظیم و تمدنی درخشان بودند. آنان گرفتار سیلابهاي زیادي بودند و سدهاي متعددي ساختند و
سیلابها را مهار کردند که مهمترین این سدها همان سد مَأرِب بود. مردم سبأ کشاورزي پررونق و باغستانهاي پر میوه ایجاد
ولی در نهایت ناسپاسی کردند و گرفتار سیلی بنیان کن شدند که در آیات بعد به آن اشاره میشود. تفسیر قرآن مهر «3» ، کردند
. 3. مقصود از دو باغ قوم سبأ، رشته باغهایی بودکه دو طرف سد یا دو طرف نهر عظیمی آماده کرده بودند. 4 جلد هفدهم، ص: 42
در این آیه به سه نعمت بزرگ مادي و معنوي قوم سبأ اشاره شده است: یکی شهري پاکیزه که از آفتها و خشکسالی و آلودگی
ستمکاران و ناامنی پاك بود و هوایی پاك داشت. و دوّم رزق فراوانی که در این سرزمین حاصلخیز وجود داشت. و سوم
پروردگاري آمرزنده و مهربان که از خطاهاي آنان در میگذشت. 5. در این آیه از مردم سبأ خواسته شده که در برابر این همه
نعمت سپاسگزاري کنند و شکر خدا را با لفظ و عمل به جا آورند. آموزهها و پیامها: 1. سرنوشت قوم سبأ را مطالعه کنید و عبرت
بیاموزید. 2. نعمتهاي مادي و معنوي پروردگارتان را بشناسید و سپاس آنها را به جاي آورید. *** قرآن کریم در آیات شانزدهم
و هفدهم سورهي سبأ به ناسپاسی قوم سبأ و نابودي نعمتهاي آنان با سیلی ویرانگر اشاره میکند و میفرماید: 16 و 17 . فَأعْرَضُوا
فَأرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ العَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَی اکُلٍ خَمْطٍ وَأثْلٍ وَشَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ.* ذَلِکَ جَزَیْنَاهُمْ بِمَا کَفَرُوا وَهَلْ
نُجَازِي إلَّاالکَفُورَ و [لی روي گرداندند و سیل ویرانگر برآنان فرستادیم و دو باغستان آنان را به دو باغی مبدّل ساختیم که داراي
میوههاي تلخ و [درختان شوره گز و چیزي اندك از [درخت سِدْر بود.* این را به سزاي ناسپاسیشان به آنان کیفر دادیم؛ و آیا جز
بسیار ناسپاس را کیفر میدهیم؟! ص: 43 نکتهها و اشارهها: 1. قوم سبأ پس از آن که نعمتهاي مادي
و معنوي الهی شامل حالشان شد، سپاسگزاري نکردند، بلکه از خدا رويگردان شدند و ناسپاسی نمودند؛ از این رو سدهاي محکم
آنان شکسته شد و گرفتار سیلی ویرانگر شدند و سرزمین آنها به شورهزاري بیحاصل مبدّل گشت. 2. در مورد ناسپاسی قوم سبأ
مفسران نوشتهاند که آنان از یاد خدا غافل شدند و مست نعمت گشتند و ثروتمندان بر بینوایان فخر فروشی نمودند. از این رو
صفحه 18 از 118
به معناي خشونت و سختگیري است که در این جا اشاره به ویرانگري سدّ است. البتّه این واژه به « عَرِم » . گرفتار مجازات شدند. 3
معناي موشهاي صحرایی نیز میآید و از این رو برخی احتمال دادهاند که سیل خاکی قوم سبأ به وسیلهي نفوذ موشها سوراخ شد
4. در این آیه اشاره «1» . و هنگامی که سیلابها پشت سد جمع شدند، دیوارهي آن فرو ریخت و سرزمین قوم سبأ را ویران کرد
شده که پس از سیل، دیگر از سدها و نهرها و آبیاري منظم و سرزمین حاصلخیز و درختان پربار خبري نبود، بلکه سرزمینی ویران
و شورهزار باقی ماند که گیاهانی زیانبخش یا بیمصرف، همچون شوره گز یا کم فایده همچون درخت سدر پدید میآورد.
آموزهها و پیامها: 1. خدا ناسپاسی را تحمّل نمیکند و کیفر میدهد. 2. از خدا روي نگردانید و ناسپاسی نکنید که موجب از دست
دادن نعمتهاست. 3. خدا میتواند سدّي را که عامل آبادي و ثروتمندي شماست به عامل ص: 44
نابودي شما تبدیل کند. 4. گاهی خدا قومی قدرتمند و ثروتمند را با موشی از پاي درمیآورد (تا قدرت نمایی کند). *** قرآن
کریم در آیات هیجدهم و نوزدهم سورهي سبأ به نعمتهاي دیگر قوم سبأ و ستمکاري آنان و فرجام عبرت آموزشان اشاره میکند
و میفرماید: 18 و 19 . وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ القُرَي الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُريً ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِی وَأیَّاماً آمِنِینَ.* فَقَالُوا
ربَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إنَّ فِی ذَلِکَ لَآ یَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ. و بین آنان و بین
آباديهایی که به آنها برکت دادیم، آباديهاي آشکار قرار دادیم؛ و سفر در (میان) آنها را به اندازه (ي متناسب) مقرّر داشتیم؛ (و
اي پروردگار ما! میان ] » : به آنان گفتیم:) شبها و روزها در آن (آباديها) با امنیت گردش کنید. * و [لی مردم سَبأ] گفتند
و به خودشان ستم کردند؛ و آنان را خبرهاي (عبرتآموز) گردانیدیم و آنان را کاملًا متلاشی کردیم. «. سفرهاي ما دوري افکن
قطعاً، در این (ماجرا) نشانههاي (عبرتآموزي) براي هر بسیار شکیباي بسیار سپاسگزاري است. نکتهها و اشارهها: 1. قوم سبأ شهرها
به طوري که از هر شهري، شهري دیگر دیده «1» ، و روستاهاي متعدد و نزدیک به هم داشتند که همچون زنجیري پیوسته بوده است
2. مقصود از سرزمین پربرکت در این آیه همان ص: 45 «2» . میشد و مسافرت بین آنها آسان بود
3. از آن جا که شهرهاي قوم سبأ به هم «1» . آباديهاي صَ نعاء و مأرب بوده است که قوم سبأ در آنها رفت و آمد میکردهاند
نزدیک بودند، امنیت در راهها برقرار بود و مسافرت بدون توشه به راحتی صورت میگرفت؛ از این رو توسط پیامبران به آنان ابلاغ
4. در این آیات بیان شده که قوم سبأ در برابر فرمان الهی در مورد مسافرت ایستادگی کردند و با «2» . شد که مسافرت کنند
این سرپیچی قوم سبأ ناسپاسی .«3» ( بهانهجویی گفتند: پروردگارا فاصلهي بین مسافرتهاي ما را زیاد کن (تا بیشتر در وطن بمانیم
در برابر خدا و نوعی ستم به خویشتن بود که باعث عذاب آنها شد. البته ممکن است عدم مسافرت آنها و عدم رسیدگی به وضع
سدها موجب شد که کم کم موشها در آنها رخنه کنند و سیل ویرانگر جاري شود که این تنبلی و نافرمانبرداري ستم به خودشان
بود. 5. خدا چنان قوم سبأ را عذاب کرد که داستان آنها موضوع گفتوگوي مردم و ضربالمثل شد به طوري که پس از سیل
به یثرب. 6. سرزمین قوم « انمار » به تُهامه و « خُزاعه » به عمان و « اسد » به شام و « غسان » ویرانگر، هر گروهی به گوشهاي رفتند؛ قبیلهي
سبأ و بقایاي تمدن عظیم آنان تا قرنها ناشناخته بود، ولی قرآن این مطلب را گزارش کرده بود و باستانشناسان پس از
جستوجوهاي زیاد در قرن 19 میلادي آثار این تمدن راکشف کردند و ص: 46 بار دیگر اخبار
غیبی قرآن اثبات گشت، که برخی از مفسران آن را اعجاز تاریخی قرآن میدانند. 7. در این آیه بیان شده که افراد بسیار شکیبا و
شکرگزار، از سرگذشت قوم سبأ درس عبرت میآموزند و آن را نشانهي قدرت خدا میدانند. البته دیگران نیز از این ماجرا عبرت
میآموزند اما شکیبایان که در برابر هوسهاي خود ایستادهاند و سپاس خدا را به جاي میآورند، از این ماجراها زودتر بیدار
میشود و عبرت میگیرند. آموزهها و پیامها: 1. سرگذشت قوم سبأ را مطالعه کنید و عبرت بگیرید. 2. فرجام ناسپاسی و بهانهجویی
در برابر دستورهاي الهی، فروپاشی تمدنهاست. 3. شهركها را نزدیک به هم بسازید تا امنیت داشته باشد و مسافرت آسان باشد.
4. بهانهجویی در برابر دستورهاي الهی و نافرمانی، ستم به خویشتن است. 5. اگر نافرمانی کنید، خدا چنان شما را مجازات میکند
صفحه 19 از 118
که تمدّن شما فرو میپاشد و ضرب المثل میشوید. 6. شکیبایان و سپاسگزاران، درمطالعهي سرگذشت اقوام پیشین، نشانههاي
(عبرت آموز) را بهتر درك میکنند. *** قرآن کریم در آیات بیستم و بیست و یکم سورهي سبأ به امتحان قوم سبأ و پیروي
اکثریت آنان از شیطان اشاره میکند و میفرماید: 20 و 21 . وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إلَّافَرِیقاً مِنَ المُؤْمِنِینَ.* وَمَا کَانَ لَهُ
عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إلَّالِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِی شَکٍّ وَرَبُّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ. ص:
47 و به یقین، ابلیس گمانش را دربارهي آنان راست یافت، و جز دستهاي از مومنان (همگی) از او پیروي کردند.* و براي او (:
ابلیس) هیچ تسلّطی بر آنان نبود؛ جز اینکه کسی را که به آخرت ایمان میآورد، از کسی که وي در مورد آن شک دارد، معلوم
داریم؛ و پروردگارت بر هر چیز نگهبان است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین بیان شد که قوم سبأ از دستورات الهی سرپیچی
کردند و گرفتار عذاب شدند و در این آیه عامل این عذاب پیروي از شیطان معرفی شده است، البته آنان آزادانه و با ارادهي خویش
او فقط وسوسه میکند و «1» ؛ از او پیروي کردند. 2. در آیات قرآن بارها به این نکته اشاره شده که شیطان تسلّطی بر افراد ندارد
مردم را در معرض امتحان قرار میدهد و گروه زیادي از او پیروي میکنند و گروه اندکی از مؤمنان با اخلاص از او پیروي
نمیکنند. 3. در برخی آیات قرآن کلام شیطان بیان شد که سوگند یاد کرد که همهي بندگان خدا (جز افراد با اخلاص) را گمراه
. و اینک در این آیه اشاره شد که این پندار شیطانی درمورد قوم سبأ تحقق یافت و بسیاري از مردم پیرو او شدند. 4 «2» میکند
. هدف از آزادي شیطان و وسوسهگري او امتحان انسانهاست تا افراد مؤمن از غیر مؤمن شناخته شوند و در خارج معلوم گردند. 5
از آن جا که خدا از همه چیز آگاه است و نیاز به آزمایش ندارد، پس مقصود از معلوم شدن مؤمنان از غیر مؤمنان براي خدا، همان
تحقّق عینی و ص: 48 خارجی این افراد است تا حجّت برآنها تمام گردد و براساس کردارشان
مجازات داده شوند. آموزهها و پیامها: 1. با پیروي از شیطان پندارهاي او را تحقق میبخشید. 2. اگر اکثریت از شیطان پیروي کنند
3. شیطان بر خلافکاران تسلّطی ندارد (بلکه خودشان از او پیروي میکنند). 4. هدف از آزاد گذاشتن «1» . عذاب الهی میآید
شیطان، آزمایش ایمان شما به وسیلهي وسوسههاي اوست (پس مواظب باشید). 5. خدا شما را تحت نظر دارد و اعمال (مؤمنان به
آخرت و غیر مؤمنان پیرو شیطان) را ضبط میکند (پس مراقب باشید). 6. از مؤمنان ثابت قدم باشید که از شیطان پیروي نمیکنند تا
در آزمایش الهی موفق شوید. *** قرآن کریم در آیات بیست و دوم و بیست و سوم سورهي سبأ با اشاره به ناتوانی معبودان
بتپرستان در دنیا و آخرت، مشرکان را به محاکمه میکشد و میفرماید: 22 و 23 . قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِکُونَ
مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِی السَّمَوَاتِ وَلا فِی الأرْضِ وَمَا لَهُمْ فِیهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِیرٍ.* وَلا تَنفَعُ الشَّفَاعَۀُ عِنْدَهُ إلَّالِمَنْ أذِنَ لَهُ حَتَّی إذَا
کسانی را بخوانید که » : فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الحَقَّ وَهُوَ العَلِیُّ الکَبِیرُ. ص: 49 بگو
غیر از خدا (معبود خود) می پندارید. (آنان) هم وزنِ ذرّهاي در آسمانها و زمین مالک نیستند و براي آنان در (آفرینش) آن دو
هیچ شرکتی نیست و براي او (: خدا) ازمیان آنان هیچ پشتیبانی نیست.* و شفاعت در نزد او سودي ندارد جز براي کسی که (خدا)
«؟ پروردگارتان چه فرمود » : برایش رخصت دهد. تا هنگامی که وحشت از دلهایشان برطرف شود، (به همدیگر) میگویند
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات و چهار آیهي بعد چند بار به «. حق را (بیان کرد)؛ و او بلند مرتبه [و] بزرگ است » : میگویند
پیامبر دستور داده میشود که با سخنانی منطقی و منصفانه و با روشی جالب، مشرکان را به محاکمه بکشد و باطل بودن شرك و
بتپرستی را ثابت کند. 2. در آیهي اول به ناتوانی معبودان خیالی مشرکان اشاره کرده است؛ معبودانی که نه مالک چیزي هستند و
. نه در آفرینش جهان شرکت داشتهاند و نه کمکی به خدا کردهاند؛ پس چگونه اینان معبود و شریک خداي جهان هستند؟! 3
قرآن کریم دراین آیه به پندار مشرکان «1» . مشرکان عقیده داشتند که بتها و معبودان خیالیشان، شفاعت کنندهي آنان هستند
پاسخ داده، به کلی آنان را ناامید میکند. چون شفاعت شفاعتگران به دست خداست و او به بتها اجازهي شفاعت در مورد
مشرکان را نمیدهد. 4. در این آیه بیان شده که اولًا، شفاعت نزد خدا وجود دارد؛ ص: 50 ثانیاً، این
صفحه 20 از 118
شفاعت فقط با رخصت الهی صورت میگیرد. 5. مقصود از رخصت الهی، اجازهي او به شفاعتگران و یا اجازهي او در مورد
اما این دو مطلب ملازم یکدیگرند و اجازه به یکی، «1» شفاعتشوندگان است. هر چند ظاهر آیه با معناي اول سازگارتر است
اجازه در مورد دیگري نیز هست. 6. مقصود از شفاعت در این جا، شفاعت در آخرت است که شفاعتگران و شفاعتشوندگان هر
دو در اضطراب و نگرانی و انتظار هستند. چشم شفاعتشوندگان به شفاعتگران دوخته شده و چشم شفاعتگران به فرمان خداست،
تا این که اجازهي شفاعت صادر میشود و نگرانیها از بین میرود. 7. شفاعت شوندگان از همدیگر و از شفاعتگران میپرسند که
خدا چه دستوري صادر کرد و چه کسی مشمول شفاعت شد و آنان پاسخ میدهند که خدا حق گفت و دستوري مطابق واقع صادر
کرد؛ یعنی اشاره میکنند که در مورد افرادي که رابطهي خود را با خدا و پیامبر و دوستان او قطع نکردهاند اجازهي شفاعت داد.
آموزهها و پیامها: 1. کسانی که در دنیا و آخرت ناتوان هستند شایستگی خدایی ندارند. 2. معبودان مشرکان، خیالی و ناتوان هستند
(به آنها دل نبندید). 3. در رستاخیز شفاعت هست، اما با رخصت الهی. 4. انتظار شفاعت از معبودان خیالی نداشته باشید. 5. سخن
خدا حق و منطبق بر واقعیت است. *** ص: 51 قرآن کریم در آیات بیست و چهارم تا بیست و هفتم
سورهي سبأ با طرح سه پرسش در مورد معبودان خیالی و دو مطلب اساسی در مورد داوري رستاخیز، به ابطال شرك میپردازد و
27 . قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَوَاتِ وَالأرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإنَّا أوْ إیَّاکُمْ لَعَلَی هُديً أوْ فِی ضَ لالٍ مُبِینٍ.* قُلْ لا تُسْأ لُونَ عَمَّا - میفرماید: 24
أجْرَمْنَا وَلا نُسْألُ عَمَّا تَعْمَلُونَ.* قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ یَفْتَحُبَیْنَنَا بِالحَقِّ وَهُوَ الفَتَّاحُ العَلِیمُ.* قُلْ أرُونِی الَّذِینَ أ لْحَقْتُمْ بِهِ شُرَکَاءَ کَلَّا بَلْ
خدا! و قطعاً ما، یا شما، بر هدایت یا در » : بگو «؟ چه کسی شما را از آسمان ها و زمین روزي میدهد » : هُوَ اللَّهُ العَزِیزُ الحَکِیمُ. بگو
شما) از آنچه (ما) خلاف کردیم پرسیده نمیشوید و (ما) از آنچه (شما) انجام میدهید پرسش ) » : بگو *«. گمراهی آشکاري هستیم
پروردگارمان بین ما (و شما) جمع می کند، سپس در میان ما به حق (داوري می کند و مشکل ما را) میگشاید؛ » : بگو *«. نمیشویم
کسانی را که به عنوان شریکان (خدا) به او ملحق ساختهاید به من نشان دهید! هرگز » : بگو *«. و او (داوري) گشاینده [و] داناست
نکتهها و اشارهها: 1. خداي متعال در این آیات روشی منطقی و منصفانه «. چنین نیست! بلکه او خدايشکستناپذیر [و] فرزانه است
و مؤدبانه براي بحث با مشرکان به پیامبر صلی الله علیه و آله آموزش میدهد، تا مسلمانان بیاموزند که در برخورد با مخالفان چگونه
سخن بگویند تا در دل آنها نفوذ کنند و آنها را به راه حق هدایت نمایند. 2. در این آیات به ما میآموزد که در هنگام بحث با
مخالفان: الف) هدف شما حقجویی باشد، نه برتري و تحمیل نظر برطرف مقابل؛ ب) مخالف خود را در بحث تحقیر نکنید بلکه
براي او احترام قایل شوید؛ ج) حسّ لجاجت طرف مقابل را تحریک نکنید، بلکه به اندازهي لازم ص:
52 بحث کنید و او را با وجدان خود تنها بگذارید تا جوششی از درون پیداکند. د) در بحث رعایت انصاف و ادب را بنمایید. 3. در
این آیه با انصاف و ادب از مشرکان میپرسد که آیا ما بر هدایت یا گمراهی هستیم یا شما؟ این مطلب باعث میشود که مخالفان
و گمراهی « بر » دست از لجاجت و غرور بردارند و به فکر بروند. این بهترین روش مناظره است. 4. در این آیات هدایت را با حرف
آورده است تا نشان دهد که هدایت یافتگان گویی برمرکب راهواري سوار شدهاند ولی گمراهان در ظلمت جهل و « در » را با حرف
را، ولی در مورد « جُرم » گمراهی فرو رفتهاند. 5. در این آیات به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور میدهد که در مورد خودش تعبیر
را به کار ببرد، این نهایت ادب در مناظره و بحث است که انسان چیزهاي بد را به مخالف خویش نسبت ندهد « عمل » مخالفان تعبیر
و او را تحقیر نکند. 6. هرکسی مسئول اعمال خویش است؛ یعنی اگر ما براي هدایت شما اصرار میکنیم، براي دل سوزي و حق
جویی است، نه براي برتريجویی و تحمیل عقاید و نظریات خودمان. 7. در این سوره بر داوري خدا در رستاخیز و حقّانیّت آن
تأکید شده است و این هشداري ضمنی به مخالفان است که اختلافات ما و شما براي همیشه ادامه پیدا نمیکند و روزي خدا به حق
بودن خدا اشاره شده است؛ زیرا خداگشاینده و داوري کنندهي بین انسانهاست. « فتّاح » 8. در این آیه به «1» . بین ما داوري میکند
9. در این ص: 53 «2» . براي حل برخی مشکلات تکیه شده است « یا فتّاح » و در برخی روایات بر ذکر
صفحه 21 از 118
آیات از دلایل و شواهد مختلف براي بطلان شرك استفاده شده است: الف) از این که بتها نمیتوانند به کسی روزي برسانند و
فقط خدا روزي رسان است بطلان شرك در رازقیت اثبات میشود. ب) از این که معبودان خیالی قابل دیدن نیستند و آنچه از
بتهاي سنگی و چوبی دیده میشود، شایستگی عبادت ندارند، بطلان شرك در عبادت روشن میشود. آموزهها و پیامها: 1. با
مخالفان دین، به طور منطقی، منصفانه و مؤدبانه مناظره کنید. 2. مشرکان را به تفکر در مورد هدایت و گمراهی و پرستش و داوري
رستاخیز بکشانید. 3. معبودان از روزيرسانی ناتواناند، پس شایستهي عبادت نیستند. 4. هرکسی مسئول اعمال خویش است و به
خاطر کردار دیگران بازپرسی نمیشود. 5. رستاخیز، روز داوري حق و جدا سازي افراد است. ***
رسالت پیامبر اسلام جهانی است
قرآن کریم در آیهي بیست و هشتم سورهي سبأ به قلمرو جهانی رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهداف او اشاره میکند و
میفرماید: 28 . وَمَا أرْسَلْنَاكَ إلَّاکَ افَّۀً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَنَذِیراً وَلَکِنَّ أکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ. و تورا جز براي همهي مردم نفرستادیم، در
در اصل به معناي کف دست است و « کافۀ » . حالی که بشارتگر و هشدارگري؛ و لیکن بیشتر مردم نمیدانند. نکتهها و اشارهها: 1
از آن جا که انسان وسایل را با ص: 54 دست خود جمع میکند یا از خود دور میکند، این واژه به
آمده است و هر دو معنا در آیهي فوق تصور میشود؛ یعنی: الف) بنابر معناي جمع کردن، آیه به « منع کردن » یا « جمع کردن » معناي
ب) «1» «. ما تو را جز براي مجموع مردم جهان نفرستادیم » : جهانی بودن رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده، میفرماید
البتّه ««2» . ما تو را فقط به عنوان پیامبري بازدارنده براي مردم فرستادیم » : بنابر معناي منع کردن، معناي آیهي فوق این گونه میشود
و احادیث سازگارتراست. 2. از اهل بیت علیهم السلام روایت شده که با استشهاد به این آیه «3» معنا و تفسیر اول با ظاهر آیه
فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله براي اهل شرق و غرب و اهل آسمان و زمین و جنیان و انسانها و سفید و سیاه فرستاده شده
3. هدف رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله هشدارگري و مژدهرسانی است؛ چرا که انسان داراي دو غریزهي جلب منفعت «4» . است
و دفع زیان است و از این رو با مژدهي بهشت و نعمتهاي الهی و هشدار نسبت به دوزخ و عذابهاي آن، هر دو غریزهي انسان را
تحریک میکند و او را متعادل میسازد. 4. جهانی بودن رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با کامل بودن دین اسلام و
خاتمیت پیامبر صلی الله علیه و آله در ارتباط است؛ یعنی دین اسلام با هرشرایط زمانی و مکانی و با اقتضائات همهي افراد بشر
منطبق میشود و سعادت دنیوي و اخروي آنان را تأمین میکند. آموزهها و پیامها: 1. رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله جهانی
است و مرزهاي جغرافیایی و زمانی ندارد. 2. در تبلیغات دینی مژدهرسانی و هشداردهی، هر دو لازم است. 3. بیشتر مردم نسبت به
حقیقت رسالت جهانی اسلام آگاهی ندارند. ص: 55 *** قرآن کریم در آیات بیست و نهم و سیام
سورهي سبأ به پرسش مشرکان در مورد زمان رستاخیز پاسخ میدهد و میفرماید: 29 و 30 . وَیَقُولُونَ مَتَی هَذَا الوَعْدُ إنْ کُنتُمْ
اگر راستگویید، این وعدهي (رستاخیز) چه زمانی » : صَادِقِینَ.* قُلْ لَکُمْ مِیعَادُ یَوْمٍ لا تَسْتَأخِرُونَ عَنْهُ سَاعَۀً وَلا تَسْتَقْدِمُونَ و میگویند
نکتهها «. براي شما وعدگاه روزي خواهد بود که ساعتی از آن تأخیر نمیکنید و (برآن) پیشی نخواهید گرفت » : بگو *«!؟ خواهد بود
و اشارهها: 1. منکران معاد به طور مکرر از پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد زمان قیامت پرسش میکردند، البته این پرسش گاهی
براي درك مطلب و گاهی براي ریشخند بود. 2. خداي متعال در پاسخ مشرکان، تأکید میکند که وقت قیامت دقیق است و حتماً
خواهد آمد، ولی زمان وقوع آن را مشخص نمیکند؛ زیرا مخفی بودن آن تأثیرات تربیتی دارد و جلوي آزادي عمل در گناه و
غفلت و غرور را میگیرد و همواره انسانها را در حالت آماده باش نگاه میدارد. باش تا خورشید حشر آید عیان تا ببینی جنبش
جسم جهان (مولوي) 3. در این آیات مشرکان میگویند: اگر پیامبر راستگو است، باید زمان قیامت را بگوید، در حالی که
ملازمهاي بین این دو مطلب نیست؛ یعنی ممکن است کسی راستگو باشد ولی نخواهد چیزي را که میداند بگوید یا به او اجازهي
صفحه 22 از 118
گفتن نداده باشند یا اصلًا از آن مطلب اطلاعی نداشته باشد. به عبارت دیگر، علوم پیامبر صلی الله علیه و آله از خداست و او در
مورد برخی مطالب معاد اطلاعات در اختیار پیامبر گذاشته ولی زمان رستاخیز را به اطلاع او نرسانده است؛ پس نگفتن زمان قیامت
دلیل بر دروغگویی ص: 56 پیامبر صلی الله علیه و آله نیست. آموزهها و پیامها: 1. وظیفهي مبلغان
دینی پاسخگویی به پرسشهاي عقیدتی مردم است. 2. زمان رستاخیز دقیقاً مشخص است (و واقع خواهد شد، ولی زمان آن اعلام
نمیشود). *** قرآن کریم در آیات سی و یکم و سی و دوم سورهي سبأ به گفتوگوي مستکبران با مستضعفان در رستاخیز اشاره
میکند و میفرماید: 31 و 32 . وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا القُرْآنِ وَلا بِالَّذِي بَیْنَ یَدَیْهِ وَلَوْ تَرَي إذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ
یَرْجِعُ بَعْضُ هُمْ إلَی بَعْضٍ القَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْ عِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْلَا أ نْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ.* قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أ
ما به این قرآن و به آنچه (از » : نَحْنُ صَ دَدْنَاکُمْ عَنِ الهُدَي بَعْدَ إذْ جَ اءَکُمْ بَلْ کُنتُمْ مُجْرِمِینَ و کسانی که کفر ورزیدند گفتند
و اگر (برفرض) ببینی هنگامی را که ستمکاران در پیشگاه «. کتابهاي آسمانی) که پیش از آن بوده، ایمان نخواهیم آورد
پروردگارشان بازداشت شدهاند، درحالی که برخی از آنان سخن را به سوي برخی برمیگرداند؛ (از آن تعجّب می کنی که)
کسانی که تکبّر *«. اگر شما نبودید، حتماً [ما] مؤمن بودیم » : کسانی که مستضعف گردیدند به کسانی که تکبّر ورزیدند میگویند
آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آنکه به سراغ شما آمد؟! » : ورزیدند به کسانی که مستضعف گردیدهاند [در پاسخ گویند
تفسیر قرآن مهر جلد هفدهم، ص: 57 نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم گاهی براي بیداري انسانها، «. بلکه [شما] خلافکار بودید
برخی صحنههاي رستاخیز را به تصویر میکشد و گفتوگوهاي مؤمنان و کافران را در آن صحنه بیان میکند تا مردم آیندهي خود
را در این آینه ببینند و راه خود را آگاهانه انتخاب کنند. 2. مقصود از مستکبران، افرادسرکش و مغرور و سلطهجو هستند که مردم را
به راه کفر و گمراهی میکشاندند تا برآنان فرمان برانند و مقصود از مستضعفان افرادي هستند که کورکورانه از آنان پیروي
میکردند و در ضعف فکري و اجتماعی نگاه داشته میشدند. 3. در این آیات گفتوگوي مستضعفان و مستکبران بیان شده است.
دو گروهی که راه کفر و شرك را پیمودند ولی یک گروه فرماندهی و گروه دیگر پیروي میکردند و اکنون که نوبت حسابرسی
و مجازات شده است هرکدام، گناه خود را به گردن دیگري میاندازد و تأثیر دیگري را در این مورد اصل میداند و تأثیر کار خود
را انکار میکند. 4. مستضعفان میگویند: اگر شما کافران مستکبر نبودید و ما را در ضعف و ناتوانی نگاه نمیداشتید و با
وسوسههاي خود ما را به راه انحراف نمیکشاندید، ما اکنون بیایمان نبودیم. ولی مستکبران پاسخ میدهند که ما شما را مجبور
. نکردیم که راه هدایت را رها کنید، شما خودتان خلاف کردید و چشم و گوش خود را بر حقایق بستید و راه کفر را پیمودید. 5
البته روشن است که مستکبران و مستضعفان هر دو گناه کردهاند، مستکبران با سلطهجویی و تبلیغات گمراه کننده و مستضعفان با
پیروي کورکورانه؛ یعنی دو عامل فشارهاي اجتماعی و انتخاب شخصی درکفر مستضعفان دخالت داشتهاست. 6. کافران پیشاپیش
تصمیم گرفتهاند که ایمان نیاورند؛ یعنی آنان به ص: 58 لجاجت افتادهاند و به دنبال حقطلبی و دلیل
7. مقصود از کافران در این آیه همان مشرکان هستند که به قرآن و کتابهاي آسمانی دیگر همچون تورات و انجیل «1» . نیستند
ایمان نمیآورند، شاید این به خاطر آن بود که در تورات و انجیل نشانههاي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیان شده و به آمدن
به معناي آن است که کافران در نزد پروردگارشان حاضر میشوند و این شرمساري « عِندَ ربِّهم » ایشان مژده داده شده است. 8. تعبیر
بزرگی براي انسان است که نزد کسی حاضر شود که مالک و پروردگار اوست و به او نعمتهاي فراوانی داده ولی او ناسپاسی
کرده و کفر ورزیده است. آموزهها و پیامها: 1. رستاخیز، روز نزاع مستکبران و مستضعفان است. 2. در رستاخیز، مستضعفان متوجه
میشوند که فریب مستکبران را خوردهاند ولی مستکبران گناه خود را نمیپذیرند (پس تا دیر نشده بیدار شوید). 3. بیایمانی و کفر
نوعی ستمکاري (بر خویشتن) است. 4. در رستاخیز، مجرمان گناه خود را برگردن همدیگر میاندازند و فرافکنی میکنند. 5. دو
عامل درونی و بیرونی، شخصی و اجتماعی، در کفر افراد مؤثر است (آنها را بشناسید و بر طرف سازید). 6. اگر شما نخواهید و به
صفحه 23 از 118
دنبال خلافکاري نروید، فشارهاي مستکبران نمیتواند شما را به کفر مجبور سازد و از ایمان بازدارد. *** تفسیر قرآن مهر جلد
هفدهم، ص: 59 قرآن کریم در آیهي سی و سوم سورهي سبأ به پاسخ مستضعفان به مستکبران و فرجام عذابآلود این دو گروه
کافر کیش اشاره میکند و میفرماید: 33 . وَقَالَ الَّذِینَ اسْتُضْ عِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ إذْ تَأمُرُونَنَا أنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ
وَنَجْعَلَ لَهُ أندَاداً وَأسَرُّوا النَّدَامَۀَ لَمَّا رَأوُا العَذَابَ وَجَعَلْنَا الأغْلالَ فِی أعْنَاقِ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ یُجْزَوْنَ إلَّامَا کَانُوا یَعْمَلُونَ و کسانی که
بلکه فریب شب و روز (شما مانع هدایت ما شد)، هنگامی که » : مستضعف گردیدهاند به کسانی که تکبّر ورزیدند [در پاسخ گویند
و هنگامی که عذاب را ببینند پشیمانی خود «. به ما دستور دادید که به خدا کفر ورزیم و براي او همانندهایی (معبودگونه) قرار دهیم
را پنهان کنند؛ و غلها را در گردنهاي کسانی که کفر ورزیدند قرار میدهیم؛ آیا جز آنچه را انجام میدادند کیفر داده میشوند؟
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات مستضعفان بار دیگر گناهان خود را به دوش مستکبران میاندازند و آنها را مقصّر معرفی میکنند
که به وسیلهي نیرنگهاي شبانهروزي و دستورات خود در دنیا، مستضعفان را به سوي کفر و شرك میکشیدند. 2. نیرنگها و
توطئهها و تبلیغات مستکبران شبانهروزي است و در همه حال مردم را به سوي کفر و شرك فرا میخوانند. در جهان کنونی نمونهي
این تبلیغات نیرنگآمیز را در شبکههاي تلویزیونی و رادیویی و ماهوارهاي و برخی پایگاههاي فسادانگیز اینترنت میبینیم. آري؛
مستکبران به جاي آن که از ابزارهاي جدید براي پیشرفت فکري و فرهنگی بشر استفاده کنند، آنها را ابزار نیرنگها و تبلیغات
شبانهروزي خود قرار میدهند تا مردم را منحرف سازند و به زیر سلطهي خود بکشند. 3. در این آیه اشاره شده که مستضعفان از
موضع قدرت با مستکبران ص: 60 سخن میگویند و آنان را به کفر و شرك فرمان میدهند (هرچند
تصمیم گیرندهي نهایی مستضعفان هستند و اگر آنان نخواهند کسی نمیتواند شرك و کفر را برآنان تحمیل کند). 4. مقصود از
پنهان کردن پشیمانی در رستاخیز، یا آن است که کافران طبق عادت خود پنهانکاري میکنند و یا آن که کافران براثر وحشت
5. در این آیه به تجسّم اعمال اشاره «1» . نمیتوانند ندامت خود را اظهار کنند. این پشیمانی به صورت سرّي در درون آنها میماند
شده است؛ یعنی اعمال کافران در رستاخیز به صورت غل و زنجیر و عذاب مجسّم میشود و آنان را گرفتار میکند. 6. هر دو گروه
مستکبران و مستضعفان کفرکیش گرفتار عذاب الهی میشوند و بهانهتراشیها و فرافکنیهاي آنان سودي به حالشان ندارد. البته
ممکن است که عذاب مستکبران شدیدتر باشد ولی از آن جا که هر دو گروه کافر شدهاند هر دو نیز مجازات میشوند. آموزهها و
پیامها: 1. مراقب نیرنگهاي شبانهروزي مستکبران باشید. 2. دستورات مستکبران کفرآور است. 3. فرجام مستکبران و مستضعفان
کفرکیش، همگون است و هردو گرفتار عذاب میشوند. 4. عذاب رستاخیز نتیجهي اعمال خود شماست (پس مراقب کردار خویش
باشید). *** ص: 61 قرآن کریم در آیات سی و چهارم و سی و پنجم سورهي سبأ به معیارهاي ارزش
در نظر ثروتمندان بیدرد و مخالفت آنان با پیامبران الهی اشاره میکند و میفرماید: 34 و 35 . وَمَا أرْسَلْنَا فِی قَرْیَۀٍ مِنْ نَذِیرٍ إلَّاقَالَ
مُتْرَفُوهَا إنَّا بِمَ ا ارْسِلْتُمْ بِهِ کَ افِرُونَ.* وَقَالُوا نَحْنُ أکْثَرُ أمْوَالًا وَأوْلَاداً وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ و در هیچ آبادياي (پیامبرِ) هشدارگري
ما داراي » : و گفتند *«. در حقیقت، ما به آنچه بدان فرستاده شدهاید، کافریم » : نفرستادیم، مگر اینکه سردمداران ثروتمندش گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از هشدارگر در این آیه، پیامبران الهی «. اموال و فرزندان بیشتري هستیم، و ما عذاب نخواهیم شد
« مُترف » . هستند که به شهرها و روستاها میرفتند و مردم را در برابر کجرويها و ظلم و گناه هشدار و به عذاب الهی بیم میدادند. 2
به معناي کسی است که فزونی نعمت و رفاه زدگی او را مست و مغرور و غافل کرده و به سرکشی وادار نموده است. آري؛ این
ثروتمندان بیدرد، پیامبران الهی را مزاحم کامجویی و هوسرانی و ثروتاندوزي خود میدیدند؛ چون پیامبران مخالف گناه و ظلم
بودند و حقّ محرومان را از ثروتمندان میگرفتند و به آنان میرساندند؛ از این رو در برابر پیامبران صف کشیده، رسالت و پیام الهی
آنان را انکار میکردند و کفر میورزیدند. 3. در این آیات به ارزشهاي مادي ثروتمندان بیدرد اشاره شده است. آنان معتقد
بودند که ثروت و فرزند بیشتري دارند (و این نشانهي آن است که محبوب درگاه خدا هستند) پس هرگز عذاب نمیشوند. یعنی
صفحه 24 از 118
از نظر آنان اقتصاد که شامل ثروت و نیروي کار میشود، معیار ص: 62 ارزش در جامعه و دلیل
مجازات نشدن است. آموزهها و پیامها: 1. ثروتمندان بیدرد، مخالف راه پیامبران الهی هستند. 2. معیار ارزش افراد در نظر
سردمداران ثروتمند کافرکیش، اقتصاد برتر است. 3. سردمداران ثروتمند، خیال نکنند که به خاطر اقتصاد برترشان، نباید مجازات
شوند. *** قرآن کریم در آیات سی و ششم و سی و هفتم سورهي سبأ با ردّ نظام ارزشی ثروتمندان بیدرد، به ارزش ایمان و
کردار شایسته اشاره میکند و میفرماید: 36 و 37 . قُلْ إنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَ اءُ وَیَقْدِرُ وَلَکِنَّ أکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ.* وَمَا
أمْوَالُکُمْ وَلا أوْلَادُ کُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنَا زُلْفَی إلَّامَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَاوْلَئِکَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَ ا عَمِلُوا وَهُمْ فِی الغُرُفَاتِ
در حقیقت، پروردگار من، روزي را براي هرکس که بخواهد (و شایسته بداند)، گسترده میسازد و (یا) تنگ » : آمِنُونَ. بگو
و اموال شما و فرزندانتان چیزي نیست که شما را نزد ما کاملًا نزدیک سازد، جز *«. میگرداند؛ و لیکن بیشتر مردم نمیدانند
کسانی که ایمان آورده و [کار] شایسته انجام داده باشند؛ پس آنان به خاطر کردارشان بر ایشان پاداش دوچندان است، و آنان در
جایگاهها (ي بلند بهشتی) در امنیتاند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات نخست نظام ارزشی ثروتمندان بیدرد را در هم میکوبد
و بیان میکند که اقتصاد معیار برتري انسانهاست و نه ثروت و فرزند بیشتر دلیل محبوبیت و تقرّب در نزد خداست و نه فقر دلیل
طرد شدن از درگاه الهی، بلکه اندازهي این امور به دست خداست و او بر اساس مصلحت و ص: 63
حکمت و براي آزمایش افراد، ثروتها را کم یا زیاد میکند. 2. در این آیات فرهنگ اسلامی در مورد نظام ارزشگذاري بین
انسانها بیان شده است که همان ایمان و عمل صالح است؛ یعنی بقیهي معیارها و کارها و دانشها به این دو ارزش اصیل باز
میگردند؛ اگر علم، ثروت و فرزند در مسیر ایمان و عمل صالح قرار گیرند رنگ الهی میگیرند و ارزش دارند و گرنه مایهي
به معناي اتاقهاي طبقهي بالاست که نور بیشتر و هواي بهتر دارد و از « غُرُفات » . سرکشی و فساد و بلاي جان انسانها میشوند. 3
آفات به دور است. این تعبیر اشاره به برترین منزلهاي بهشتی است که براي مؤمنان شایستهکردار آماده میشود. 4. یکی از
پاداشهاي مؤمنان شایستهکردار امنیت در بهشت است، امنیتی که شامل آرامش روح و جسم از هر نظر میشود و تمام آفتها،
بیماريها و ترس و اندوهها را نفی میکند. آموزهها و پیامها: 1. نظام ارزشی مبتنی بر مادیات مورد قبول قرآن نیست. 2. اندازهي
روزي به دست خداست (که بر اساس حکمت عمل میکند و دلیل برتري افراد نیست). 3. ارزشهاي معنوي، تابع مقدار ثروت و
فرزند افراد نیست. 4. نظام ارزشی خود را بر دو محور ایمان و عمل صالح پایهگذاري کنید، نه براساس مادیات. 5. خدا
پاداشدهندهي خوبی است که کارهاي شما را چند برابر همراه با منزلگاهی آرامبخش پاداش میدهد. *** تفسیر قرآن مهر جلد
هفدهم، ص: 64 قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي سبأ به فرجام مخالفان آیات الهی اشاره کرده، میفرماید: 38 . وَالَّذِینَ
یَسْعَوْنَ فِی آیَاتِنَا مُعَاجِزِینَ اوْلَئِکَ فِی العَذَابِ مُحْضَرُونَ. و کسانی که در (ردّ) آیات ما تلاش میکنند، در حالی که (به خیال خود)
عاجز کننده (ي ما) هستند، آنان در عذاب احضار شدگاناند! نکتهها و اشارهها: 1. روش تربیتی قرآن آن است که سرنوشت
گروههاي مخالف را در برابر هم مطرح میکند. در آیهي قبل به سرنوشت نیک گروه مؤمنان شایستهکردار اشاره شد و در این آیه
به فرجام عذابآلود مخالفان آیات الهی، تا مخاطبان قرآن و شنوندگان بتوانند با ملاحظهي سرنوشت این دو گروه، راه صحیح را
انتخاب کنند. 2. در این آیه به کافرانی اشاره شده است که به تکذیب آیات الهی پرداخته و با استفاده از وسایل مختلف و ثروت
خود، به وسوسه میپردازند و براي ابطال و انکار آیات الهی میکوشند؛ فرجام این افراد عذاب الهی است. 3. مقصود از حاضرشدن
این افراد براي مجازات، آن است که آنان هم اکنون گرفتار عذاباند و در آتشی که اموال و فرزندانشان فراهم میآورند میسوزند
. آموزهها و پیامها: 1 «1» . و یا آن است که وعدهي الهی در مورد مجازات آنان چنان مسلم است که گویی الآن در آن قرار دارند
تلاش براي تخریب آیات الهی فرجام عذابآلودي دارد. 2. با آیات الهی برخورد منفی نکنید. ***
ص: 65
صفحه 25 از 118
رزق و انفاق
قرآن کریم در آیهي سی و نهم سورهي سبأ به قانون تقسیم رزق و جبران انفاق و بخشش اشاره میکند و میفرماید: 39 . قُلْ إنَّ رَبِّی
در حقیقت، پروردگار من، روزي » : یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ وَمَا أنفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ. بگو
را براي هرکس از بندگانش که بخواهد (و شایسته بداند)، گسترده میسازد و (یا) براي او تنگ میگرداند؛ و هرچیزي که [در راه
خدا] هزینه میکنید، پس او (عوض) آن را جانشین می کند؛ و او بهترین روزي دهندگان است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به
قانون تقسیم رزق اشاره شده که به دست خداست و طبق مصلحت و حکمت، روزي برخی بندگان را زیاد یا کم میکند، تا بدین
وسیله افراد را بیازماید. 2. این که روزي بندگان به دست خداست به معناي آن نیست که انسان تلاش و کار نکند، بلکه خدا از راه
همین تلاشها روزي افراد را میرساند. 3. در این آیه خدا وعده داده است که هرگاه کسی در راه او انفاق کند و از اموال خود
ببخشد، خدا عوض آن را میدهد و البتّه هنگامی که شخص کریمی بخواهد عوض بدهد، چند برابر پاداش میدهد. این یک
تجارت پرسود است؛ زیرا خدا در دنیا و آخرت عوض اموال انسان را چند برابر میدهد. یکی تخم در خاك از آن مینهد که روز
فروماندگی بَر دهد حدیثی درست آخر از مصطفا ست که بخشایش و خیر دفع بلاست (سعدي) 4. خدا بهترین روزي دهندگان
است، چراکه دانا و توانا و حکیم است و میداند چه چیزي را در چه زمان و به چه کسی روزي دهد و بر این کار تواناست ولی طبق
حکمت عمل میکند. ص: 66 آموزهها و پیامها: 1. در انفاق و بخشش از کمبود نهراسید که خدا
جبران میکند. 2. تقسیم رزق به دست خداست و بخشش آن به دست شماست. *** قرآن کریم در آیات چهلم و چهل و یکم
سورهي سبأ به دو نوع شرك یعنی فرشتهپرستی و جن پرستی اشاره میکند و میفرماید: 40 و 41 . وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ یَقُولُ
لِلْمَلائِکَ ۀِ أهَؤُلَاءِ إیَّاکُمْ کَانُوا یَعْبُدُونَ.* قَالُوا سُبْحَانَکَ أ نْتَ وَلِیُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کَانُوا یَعْبُدُونَ الجِنَّ أکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ. و (یادکن)
فرشتگان) ) *«!؟ آیا اینان شما را میپرستیدند » : روزي را که (خدا) همهي آنان را گردآوري میکند، سپس به فرشتگان میگوید
«. تو منزّهی، تویی سرپرست ما نه آنان، بلکه (آنان) جنّ را پرستش می نمودند؛ که بیشترشان به آنها ایمان داشتند » : میگویند
عمرو بن » نکتهها و اشارهها: 1. در مورد تاریخچهي بتپرستی مشرکان عربستان در تاریخ حکایت شده که نخست شخصی به نام
که از سرشناسان مکه بود سفري به شام کرد و گروهی را در حال بتپرستی دید که میگفتند: اینان خدایانی هستند که به « لحی
شکل موجودات ملکوتی ساختهایم و به وسیلهي آنان طلب باران میکنیم و یاري میجوییم. او این کار را پسندید و بتی همراه خود
2. مشرکان معبودان مختلفی از سنگ، «1» . به حجاز آورد و در آن جا بتپرستی آغاز شد، تا این که به وسیلهي اسلام ریشهکن شد
چوب، فرشته و جن داشتند، ولی ص: 67 روز رستاخیز اول نام فرشتگان برده میشود. این مطلب یا به
خاطر آن است که فرشتگان شریفترین کسانی بودند که مشرکان میپرستیدند و یا این که مشرکان بتهاي سنگی و چوبی را
مظهر فرشتگان میدانستند و از این رو آنها را میپرستیدند. 3. اگر خدا از همه چیز آگاه است و نیاز به پرسش از کسی ندارد، چرا
از فرشتگان در مورد عبادت مشرکان سؤال میکند؟ هدف از این پرسش آن است که از زبان فرشتگان حقایق گفته شود و روشن
شود که معبودان مشرکان از آنان بیزارند و شفاعتی از فرشتگان براي آنان نخواهد شد و در نتیجه مشرکان مأیوس وشرمنده شوند.
4. مقصود از پرستش جن توسط مشرکان چیست؟ برخی مفسران احتمال دادهاند که منظور همان ابلیس و شیاطینی هستند که بت
پرستان را به این کارتشویق میکردند و مشرکان از آنان پیروي میکردند؛ یعنی مقصود از عبادت جن، همان اطاعت از آن است.
البتّه این احتمال نیز قوي است که گروهی از مشرکان واقعاً برخی از جنیّان را میپرستیدند و به آنان ایمان داشتند، همان طور که
ظاهر آیه همین مطلب را میفرماید. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان خیال میکنند که فرشته پرستند، درحالی که در حقیقت از جنیّان
. پیروي میکنند و آنان را میپرستند. 2. نه فرشتگان و نه جنیّان همتاي خدا نیستند، بلکه اینها پندارهاي مشرکان است. 3
صفحه 26 از 118
فرشتهپرستی و جنپرستی ممنوع است. *** ص: 68 قرآن کریم در آیهي چهل و دوم سورهي سبأ به
تنهایی افراد در رستاخیز و فرجام ستمکاران اشاره میکند و میفرماید: 42 . فَالیَوْمَ لا یَمْلِکُ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَنَقُولُ لِلَّذِینَ
ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّتِی کُنتُمْ بِهَا تُکَذِّبُونَ و امروز برخی از شما براي برخی [دیگر] مالک هیچ سود و زیانی نیستند، و به کسانی
نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از ستمکاران «! بچشید عذاب آتشی را که همواره آن را دروغ میانگاشتید » : که ستم کردند میگوییم
در این آیه، همان مشرکان هستند. این تعبیر به خاطر آن است که شرك و کفر نوعی ستم به خویشتن است؛ چرا که انسان مشرك
شخصیت انسانی و سرنوشت خود را بر باد داده است. 2. در این آیه به تنهایی مشرکان در رستاخیز اشاره شده است؛ چون در آن
روز معبودان از آنان بیزاري میجویند و نمیتوانند شفاعتی در مورد آنان بنمایند و آنها یاور دیگري نیز ندارند. 1. به یاد تنهایی
رستاخیز باشید (و براي آن برنامهریزي کنید). 2. شرك نوعی ستمکاري است. 3. فرجام ستمکاران عذابآلود است. *** قرآن
کریم در آیهي چهل و سوم سورهي سبأ به تهمتهاي رنگارنگ مشرکان نسبت به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشاره میکند و
میفرماید: 43 . وَإذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إلَّارَجُلٌ یُرِیدُ أنْ یَصُدَّکُمْ عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُکُمْ وَ قَالُوا مَا هَذَا إلَّاإفْکٌ مُفْتَريً
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إنْ هَذَا إلَّاسِحْرٌ مُبِینٌ ص: 69 و هنگامی که آیات ما، در حالی که
«. این نیست جز مردي که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند بازدارد » : روشن است، برآنان خوانده میشود، میگویند
و کسانی که کفر ورزیدند، در بارهي حق، هنگامی که به سراغشان آمد، «. این (قرآن) جز دروغ بزرگ بربافته نیست » : و میگویند
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه عکس العملهاي مشرکان در برابر شنیدن قرآن بیان شده «. این، جز سحري آشکار نیست » : گفتند
است. مشرکان تلاش میکنند که اولًا، به پیامبر صلی الله علیه و آله تهمت دروغگویی و سحر بزنند تا او را از صحنه خارج کنند؛ و
ثانیاً، احساسات مشرکان را در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله تحریک کنند؛ از این رو به آنان میگویند: پیامبر میخواهد شمارا از
از او یاد « مرد » و « این » راه پدرانتان بازدارد. 2. تعبیر مشرکان در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله تحقیرآمیز بود؛ یعنی با عنوانهاي
به معناي هر چیزي است که از صورت اصلی « افک » . کردند در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله را با اسم و سوابق میشناختند. 3
دگرگون شود و از اینرو به دروغ، تهمت و هر سخن خلافی افک میگویند. برخی نیز گفتهاند که افک دروغ بزرگ است. یعنی
مشرکان سخنان پیامبر و آیات قرآن را دروغی بزرگ میدانستند. 4. تهمتهاي سهگانهي مشرکان حساب شده بود و در برابر
برنامههاي پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح میشد. از طرفی آنان آیین جدید و جذّاب پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدند و براي
مقابله گفتند: او میخواهد شما را از آیین نیاکانتان بازدارد. از طرف دیگر، تهدیدهاي عذاب الهی را دیدند و از این رو گفتند: او
دروغگوست. و از سویی معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدند و از این روگفتند: اینها سحر آشکار است. تفسیر قرآن مهر
تهمت زنندگان به ریشهي اصلی این تهمتها اشاره کرده است. آري؛ این « به کفر » 5. قرآن کریم با اشاره جلد هفدهم، ص: 70
اولین بار نیست که مشرکان و کافران دشمنی خود را با حق آشکار میکنند و به پیامبران الهی تهمت میزنند، ولی تاریخ نشان داده
است که این تهمتها مؤثر نشد و سرانجام مردم فوج فوج به سوي دین الهی گرویدند. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان قرآن در برابر
آیات آن، تهمتپراکنی میکنند. 2. مخالفان اسلام از تحریک روانی علیه رهبري استفاده میکنند. 3. آیات روشن الهی را بر
مخالفان بخوانید (و از واکنش منفی آنان نهراسید). *** قرآن کریم در آیات چهل و چهارم و چهل و پنجم سورهي سبأ به
تهمتهاي مشرکان پاسخ داده و با اشاره به نا آگاهی و سوابق آنان در طول تاریخ با هشدار به آنها میفرماید: 44 و 45 . وَمَا آ
تَیْنَاهُمْ مِنْ کُتُبٍ یَدْرُسُونَهَا وَمَا أرْسَلْنَا إلَیْهِمْ قَبْلَکَ مِنْ نَذِیرٍ.* وَکَ ذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آ تَیْنَاهُمْ فَکَ ذَّبُوا رُسُلِی
فَکَیْفَ کَ انَ نَکِیرِ. و از کتاب هاي (الهی) به آنان نداده ایم که آن را درس بخوانند، و پیش از تو هیچ هشدارگري به سوي آنان
نفرستادیم.* و کسانی که پیش از آنان بودند (نیز آیات الهی و پیامبران را) دروغ انگاشتند، در حالی که (اینان) به یک دهُمِ آنچه
به آنان دادهایم نرسیدهاند؛ و فرستادگان مرا تکذیب کردند؛ پس (ببین مجازات) انکار [من چگونه بود؟ نکتهها و اشارهها: 1. در
صفحه 27 از 118
است. « درَس » ، این آیات اشاره شده است که یکی از مراحل استفاده از کتابهاي ص: 71 آسمانی
به معناي پیوسته خواندن چیزي است به طوري که کتاب کهنه و فرسوده شود و اثر آن باقی بماند؛ بنابراین به تکرار مطالب « دَرس »
آري؛ مراجعهي مکرر به کتابهاي آسمانی، مثل قرآن، «1» . در کلاس که اثر آن در حافظه باقی میماند نیز درس گفته میشود
باعث میشود که انسان استفادهي بیشتري از آن ببرد و از آن درس بگیرد. 2. در این آیات به تهمتهاي مشرکان به پیامبر صلی
الله علیه و آله چند پاسخ داده شده است: الف) مشرکان دسترسی به وحی و علوم نقلی نداشتهاند چون که کتابهاي آسمانی در
اختیار آنان نبوده است پس اگر چیزي میگویند نا آگاهانه است. ب) روش مشرکان در طول تاریخ همین بوده که پیامبران الهی را
به معناي یک دهم « مِعشار » . تکذیب کردهاند و سابقهي بدي در این کار دارند. البتّه مشرکان گذشته قويتر و کم اطلاعتر بودند. 3
است و برخی آن را به معناي یک صدم دانستهاند و مقصود آن است که مشرکان فعلی یک دهم قدرت و امکاناتی، که به مشرکان
قبلی دادیم، در اختیار ندارند. و یا منظور آن است که آیاتی که براي اتمام حجّت در اختیار مشرکان قریش قراردادیم چند برابر
ولی با این حال پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را تکذیب میکنند. 4. انسان «2» ، آیاتی بوده که در اختیار مشرکان قبلی قرار دادیم
تنها با استفاده از نیروي عقلی خویش نمیتواند راه پرفراز و نشیب زندگی را طی کند بلکه نیازمند وحی و رهبر الهی است تا با
استفاده از دو بال عقل و وحی راه سعادت را پیداکند. ص: 72 آموزهها و پیامها: 1. بدون استفاده از
وحی و رهبران الهی نمیتوانید در مورد ادعاي نبوّت داوري صحیح بنمایید و راه سعادت را پیدا کنید. 2. روش مشرکان در طول
تاریخ یکسان بوده و همیشه در برابر رهبران الهی مخالفت کردهاند (پس شما هم منتظر باشید). 3. مشرکان منتظر مجازات
تکذیبگري خود باشند. ***
پندهاي الهی
قرآن کریم در آیهي چهل و ششم سورهي سبأ با فراخوان همگان به قیام براي خدا و تفکّر، از پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر
تهمت جنون دفاع میکند و میفرماید: 46 . قُلْ إنَّمَا أعِظُکُمْ بِوَاحِ دَةٍ أنْ تَقُومُوا للَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَي ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّۀٍ إنْ
شما را فقط به یک (چیز) پند میدهم؛ اینکه: دو دو و یک یک براي خدا به پاخیزید، » : هُوَ إلَّانَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَيْ عَذَابٍ شَدِیدٍ بگو
سپس تفکّر کنید که همنشین شما (: پیامبر) هیچ جنونی ندارد؛ او براي شما جز هشدارگري پیش از (فرارسیدن) عذاب شدید
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه ریشهي هر انقلاب و دگرگونی اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادي و فرهنگی را بیان «. نیست
شروع « من به شما اندرز میدهم » میکند. آري؛ مایهي هرگونه تحوّل انسانی، قیام براي خدا و تفکّر است. 2. این آیه با تعبیر
اندرز به شما « فقط یک » میشود که نشان میدهد پیامبر صلی الله علیه و آله خیرخواه مردم است. 3. در این آیه تاکید شده که
میدهم؛ یعنی ریشهي همهي اصلاحات فردي و اجتماعی در قیام براي خدا و تفکر است؛ چرا که اگر هدف خدا باشد و افکار مردم
بیدار شود، در برابر استعمار و ص: 73 استثمار و ستم میایستند و با اجراي احکام الهی، عدالت را
ایستادن بر دو پا نیست، بلکه منظور « قیام براي خدا » اجرا میکنند و خود و جامعه را به سوي سعادت رهنمون میشوند. 4. مقصود از
آمادگی براي انجام کار است؛ یعنی کار براي خدا آمادگی قبلی نیاز دارد. 5. قیامی ارزشمند است که انگیزهي الهی داشته باشد؛
کارهایی که با انگیزههاي غیر الهی صورت گیرند فانیاند و گاهی با هوس و اهداف پست آلوده میشوند. 6. تعبیر به دو نفر و یک
نفر در آیه، یا اشاره به آن است که برنامهي قیام گاهی انفرادي و گاهی با همکاري دیگران انجام میشود. قیام جمعی مقدم برقیام
فردي است اما نبودن قیام جمعی مانع وظیفهي فردي نیست. و یا اشاره به آن است که افکار خود را انفرادي و جمعی (یعنی با
مشورت) به کار اندازید و با هماندیشی براي خدا قیام کنید. 7. در این آیه مورد تفکّر مشخص نشده است؛ یعنی در مورد آغاز و
که یکی از این موارد تفکر در مورد مسألهي «1» انجام آفرینش و هدف آن و در همهي امور زندگی معنوي و مادي تفکر کنید
صفحه 28 از 118
نبوت و صفات برجستهي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است. 8. این آیه بر تفکّر تأکید نموده و آن را زیر بناي هر قیام معرفی
میکند. در آیات دیگر قرآن نیز بارها بر تفکر تأکید شده و در احادیث از امام رضا علیه السلام روایت شده که عبادت به فراوانی
تفسیر قرآن مهر جلد هفدهم، ص: 74 و در «2» . نماز و روزه نیست، بلکه عبادت فقط تفکّر در کارخدا (و اسرار آفرینش) است
9. تفکر و توجه خالص به «1» . حدیث دیگري از امام صادق علیه السلام روایت شده که ساعتی تفکّر از یک شب عبادت بهتر است
خدا عامل قدرتمندي: امام خمینی رحمه الله در این مورد میفرمایند: هر عملی اولش فکر است. هر کاري اولش تفکر و تأمل در
اطراف کار است. اگر ما در روحمان ضعف باشد، نمیتوانیم کاري بکنیم. روح را قوي کنید، قلب خودتان را قوي کنید، به خدا
منقطع بشوید. این همه ادعیهاي که وارد شده است و همه را دعوت کرده است به این که توجه به خدا بکنید براي این که او مرکز
قدرت است. این همه دعوت شده است که به کس دیگري غیر خدا متشبث نشوید، براي این که به شما تزریق کنند قوت را، که
10 . اگر کسی در مورد صفات برجسته و عقل و درایت پیامبر اسلام صلی الله علیه «2» . شما یک پشتوانهي عظیم دارید و او خداست
و آله تفکر کند و در این مطلب دقت کند که کتاب این پیامبر مردم را به تفکر و تعقل دعوت میکند و در مورد خطرها به آنان
هشدار میدهد، متوجه میشود که او مجنون نبوده است. آري؛ کسی که عقلش پوشیده شده، چگونه به بیداري و تفکر دعوت
11 . چرا در این آیه از پیامبر اسلام با عنوان دوست و همنشین یاده شده است؟ ص: 75 «3» . میکند
همنشینی اشاره به آن است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله براي شما ناشناخته نبود و او در میان شما زندگی میکرد و نقطهي
ضعفی در او مشاهده نکردهاید، پس چگونه به او تهمت میزنید. 12 . در این آیه تنها وظیفه پیامبر صلی الله علیه و آله را
هشدارگري معرفی میکند؛ البته حصر این هشدارگري نسبت به مخالفان است، و گرنه وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت
اشاره به نزدیک بودن قیامت است. و در احادیث اسلامی آمده است که پیامبر ،« عذابی که پیش روي شماست » نیز هست. 13 . تعبیر
آموزهها و «1» . صلی الله علیه و آله فرمود: انگیزش من (به پیامبري) و رستاخیز همچون این دو (انگشت من به هم نزدیک) است
پیامها: 1. تنها اندرز الهی به بشر، قیام براي خدا همراه با تفکر است. 2. در قیام انگیزهي الهی داشته باشید و هماندیشی کنید. 3. در
هر صورت قیام کنید اما قیام جمعی مقدم بر قیام فردي است. 4. پیامبري که شما را به تفکر دعوت میکند و شما را از خطرها آگاه
میکند، نمیتواند مجنون باشد. 5. رستاخیز نزدیک است. *** قرآن کریم در آیهي چهل و هفتم سورهي سبأ به بینیازي پیامبر
صلی الله علیه و آله از پاداش مردم و به پاداش الهی او اشاره میکند و میفرماید: 47 . قُلْ مَا سَأ لْتُکُمْ مِنْ أجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إنْ أجْرِي
هر پاداشی از شما خواستهام، پس آن براي (خود) » : إلَّاعَلَی اللَّهِ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ. ص: 76 بگو
نکتهها و اشارهها: 1. هرکس کاري میکند براي پاداش است و «. شماست؛ پاداش من جز بر خدا نیست؛ و او بر هرچیزي گواه است
. پیامبر صلی الله علیه و آله نیز براي انجام رسالتش پاداشی دارد، ولی پاداش او به عهدهي مردم نیست بلکه به عهدهي خداست. 2
اگر پاداش پیامبر صلی الله علیه و آله بر عهدهي مردم بود، برخی افراد بهانهتراشی میکردند و از ایمان آوردن رويگردان میشدند،
پاداش پیامبر صلی الله علیه و » اما خداي متعال و پیامبر صلی الله علیه و آله این بهانه را از دست کافران گرفتند. 3. مقصود از جملهي
یا آن است که او سودي نمیخواهد و هرچه از شما میخواهد مال خودتان باشد و یا این که هر پاداشی پیامبر «. آله براي شماست
صلی الله علیه و آله از شما بخواهد به سود خود شماست. 4. برخی مفسران حکایت کردهاند هنگامی که آیهي 23 سورهي شوري
نازل شد و بیان کرد که پاداش رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله، محبت خویشاوندان او یعنی اهل بیت علیهم السلام است، برخی
مخالفان بهانهتراشی کردند که محمد صلی الله علیه و آله با ما منصفانه رفتار نمیکند و از طرفی از ما میخواهد که با
خویشاوندانش بدرفتاري نکنیم و از طرفدیگر با بدگویی از بتها، ما را آزار میدهد. این آیه بدین مناسبت فرود آمد و بیان کرد
آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی از «1» . که اگر پیامبر پاداش رسالتش را محبت اهل بیت قرارداده، همین پاداش نیز به نفع شماست
. مردم پاداش مادي نمیخواهند و اگر پاداش معنوي (همچون محبت اهل بیت علیهم السلام) میخواهند به سود خود مردم است. 2
صفحه 29 از 118
رهبران و مبلغان دینی پاداش خود را از خدا بخواهند که بر عهدهي اوست. 3. خدا شما را تحت نظردارد و گواه اعمال شماست.
*** ص: 77
پیروزي حق بر باطل
قرآن کریم در آیات چهل و هشتم تا پنجاهم سورهي سبأ به پیروزي حق بر باطل و حقانیّت راه پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره
50 . قُلْ إنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالحَقِّ عَلَّامُ الغُیُوبِ* قُلْ جَاءَ الحَقُّ وَمَا یُبْدِئُ البَاطِلُ وَمَا یُعِیدُ.* قُلْ إنْ ضَ لَلْتُ فَإنَّمَا - میکند و میفرماید: 48
در حقیقت، پروردگار من حق را (بر دلها) می افکند، (و » : أضِلُّ عَلَی نَفْسِی وَإنِ اهْتَدَیْتُ فَبِمَا یُوحِی إلَیَّ رَبِّی إنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ بگو
اگر گمراه شوم، پس » : بگو *«. حق آمده؛ و (دیگر) باطل آغاز نمیکند و باز نمیگردد » : بگو *«. او به اسرار) نهانها بسیار داناست
فقط به زیان خودم گمراه میشوم؛ و اگر رهنمون شوم پس به وسیلهي آنچه پروردگارم به سوي من وحی میکند (هدایت مییابم)؛
چیست؟ در این مورد مفسران چند تفسیر ارائه کردهاند: « افکندن حق » نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از «. که او شنواي نزدیک است
الف) نخست آن که منظور افکندن وحی بر دل پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ چرا که او از اسرار نهان آگاه است و دلهاي آماده
را میشناسد و وي را بر آنها میافکند. ب) دیگر آن که منظور افکندن حق برباطل و سرکوب کردن آن است؛ یعنی حق نیرویی
دارد که موانع را از سر راه خود بر میدارد. ج) دیگر آن که منظور افکندن پیام قرآن در سطح جهان و نفوذ آن در نقاط دور و
در این آیات، معناي وسیعی است که شامل قرآن، تعلیمات اسلام و حتی پیامبر صلی الله علیه « حق » 2. مقصود از «1» . نزدیک است
3. از شرك، کفر، ظلم، گناه و وسوسههاي شیطانی است. ص: 78 ،« باطل » و آله میشود و منظور از
طرفی در این آیات بیان شده که پس از آمدن حق، باطل هیچ نقشی در آغاز کارها و تجدید آنها ندارد و از طرف دیگر میبینم که
هنوز باطل در جهان وجود دارد و در برابر حق خودنمایی میکند؟! پاسخ آن است که اولًا، پس از ظهور حق، چهرهي باطل آشکار
و شناخته شده و اگر باطل به حیات خود ادامه میدهد، از طریق زور و ظلم است. ثانیاً، پیروزي نظري حق برباطل حاصل شده، اما
در مقام عمل هنوز مقدمات و زمینههاي لازم کاملًا آماده نشده است؛ از این رو این پیروزي در مقام اجرا به تأخیر افتاده است؛
همچون بیماري که پزشک و دارو دارد، ولی هنوز از آنها استفاده نکرده است. 4. در این آیات به حقانیّت پیامبر صلی الله علیه و
آله از طریق هدایتگري وحی الهی اشاره شده است؛ یعنی اگر پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به حال خود بماند گمراه میشود و این
نور چراغ وحی است که او را هدایت مینماید. در جایی که حال پیامبر این گونه باشد، تکلیف دیگران روشن است. 5. در این
آیات به آگاهی کامل خدا از اسرار نهان و شنوایی و نزدیکی او به انسانها اشاره شده است؛ یعنی چیزي از حق و باطل و سخنان و
خواستههاي شما از او مخفی نمیماند و همه را میشنود و میداند. آموزهها و پیامها: 1. نوبت حق آمده و از باطل کاري ساخته
نیست. 2. گمراهی، از ناحیهي انسان و به زیان اوست. 3. وحی الهی هدایتگر انسان است. 4. هدایت را در الطاف الهی و گمراهی
را در اعمال خودتان جستوجو کنید. *** ص: 79 قرآن کریم در آیات پنجاه و یکم تا پنجاه و
54 . وَلَوْ تَرَي إذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ - چهارم سورهي سبأ به حالات کافران هنگام مرگ و عوامل آن اشاره میکند و میفرماید: 51
وَاخِ ذُوا مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ.* وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأ نَّی لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ.* وَقَدْ کَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَیَقْذِفُونَ بِالغَیْبِ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ.*
وَحِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَا یَشْتَهُونَ کَمَ ا فُعِلَ بِأشْیَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إنَّهُمْ کَانُوا فِی شَکٍّ مُرِیبٍ. و اگر (برفرض) ببینی هنگامی را که (کافران)
وحشت زدهاند، چون هیچ (راه) گریزي نیست و از مکانی نزدیک (به عذاب) گرفتار شدهاند (تعجب خواهی کرد.)* و میگویند:
و [لی آنان چگونه از مکانی دور (به ایمان) دسترسی پیدا کنند؟!* در حالی که به یقین، پیش از ،«. به آن (حق) ایمان آوردیم »
(آن) بدان کفر ورزیدند و از مکانی دور به نادیده (تیر تهمت) میافکندند.* و (سرانجام) بین آنان و بین آنچه میل داشتند، (مانعی)
حایل شود، همانگونه که پیش از (آن) با گروههاي مشابه آنان انجام شد؛ [چرا] که آنان در شکی تردیدآمیز بودند. نکتهها و
صفحه 30 از 118
اشارهها: 1. در این آیات، که آخرین بخش از سورهي سبأ است حالات عبرتآموز مشرکان و کافران لجوج را در هنگام مرگ و
که چگونه آنان وحشت زده میشوند ولی نمیتوانند از عذاب بگریزند. 2. مقصود از «1» ، عذاب دنیوي به تصویر میکشد
آن است که آنان از نزدیکترین مکان یا از طرف نزدیکترین افراد خویش گرفتار ،« گرفتاري کافران از جایی که نزدیک است »
عذاب و مرگ ص: 80 میشوند؛ همان طور که فرعون گرفتار موج دریا و قوم سبأ گرفتار سیل شدند
و بسیاري از پادشاهان ستمگر به وسیلهي نزدیکان خود به قتل میرسند. 3. در احادیث متعددي از شیعه و سنی این آیه بر جریان
تطبیق شده است. او که از پیروان مکتب ابوسفیان و ضد طرفداران حق است در آستانهي قیام امام « سُفیانی » سرکشی فردي به نام
مهدي علیه السلام به پا میخیزد و لشکر او به هنگام حرکت به سوي مکه در صحرا گرفتار میشود و با زمین لرزهاي شدید که
البتّه این گونه احادیث یکی از مصداقهاي آیه را بیان میکنند ولی مفهوم آیه «1» . سبب شکافتن زمین میشود، در آن فرو میرود
را محدود نمیکنند. 4. کافران در هنگام عذاب و مرگ پشیمان میشوند و ایمان میآورند، ولی از آن جا که این ایمان بر اثر ترس
از عذاب و مرگ است، یعنی جنبهي اضطراري دارد، ارزش ندارد. آري؛ ایمان حقیقی از دسترس این افراد دور است و به آسانی
«3» ؛ 5. یکی از عذابهاي کافران آن است که بین آنان و بین آنچه دوست دارند فاصله انداخته میشود «2» . به دستشان نمیآید
. یعنی همهي امکانات مادي و ثروتی را که جمع کردهاند یک جا رها میکنند و به طرف آیندهاي وحشتناك و مرگبار میروند. 6
در این آیات علل و عوامل عذاب کافران و عدم پذیرش ایمان آنها چنین بیان شده است: ص: 81
اولًا، کافران قبل از این پشیمانی به قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله کفر میورزیدند؛ ثانیاً، آنان از دور (به پیامبر صلی الله علیه و
و ثالثاً، آنان نسبت به قرآن و پیامبر و جهان «1» ؛ آله) تهمت میزدند و بدون علم دربارهي جهان غیب داوريهاي ناروا میکردند
غیب شک و تردید داشتند و بدانها ایمان نیاوردند. آري؛ انسان باید به فکرتوشهاي همچون ایمان و تقوا باشد که در هنگام مرگ
از او جدا نشود. 7. امام علی علیه السلام در مورد لحظهي مرگ و جان دادن میفرماید: سکرات مرگ و حسرت از دست دادن
نعمتهاي دنیا، به آنان هجوم میآورد، اعضاي بدنشان به سستی میگراید و رنگ از چهرهي آنان میبرد، سپس پنجهي مرگ در
آنها نفوذ بیشتري میکند آنچنان که زبانش از کار میافتد در حالی که در میان خانوادهي خود قرار دارد، با چشم میبیند و
باگوش میشنود. در این میاندیشد که عمر خویش را درچه راهی تباه کرد؟ دوران زندگی خود را در چه راهی گذراند؟ به یاد
ثروتهایی میافتد که بدون توجه به حلال و حرام بودن جمعآوري کرده و هرگز در طریق به دست آوردن آنها نیندیشیده است.
تفسیر قرآن مهر جلد هفدهم، ص: 82 آموزهها و پیامها: «2» . انگشت حسرت به دهان میگیرد و دست خود را از پشیمانی میگزد
1. از فرجام عذابآلود و پیشیمانی کافران در لحظهي مرگ و عذاب عبرت بگیرید. 2. در لحظهي عذاب و مرگ فریادرس و
گریزي نیست. 3. عذاب ستمکاران از مکان دوري نیست. 4. پشیمانی و ایمان در لحظهي مرگ و عذاب، سودي ندارد. 5. کفر و
تهمت، از عوامل عذاب و بیایمانی است. 6. انسان در نهایت از مادیاتی که دوست دارد جدا میشود (پس به فکر ایمان خود باشید
تفسیر قرآن مهر جلد هفدهم، ص: 83 *** «1» .( که از شما جدا نمیشود
بخش